Tuesday, February 18, 2014
اورميه بعد از حکومت پهلوي اول (قسمت دوم)
همزمان با مراجعت کافتا رادزه به روسيه و عصبانيت استالين از عدم موفقيت وي در امر امتياز نفت شمال ايران، در 30 آوريل 1945 از جبهه جنگ روسيه و آلمان وسيله بي سيم به استالين اطلاع دادند که هيتلر پيشواي مقتدر آلمان نازي در پناهگاهي خودکشي کرده است. استالين با شنيدن اين خبر نفس راحتي کشيد. ديگر به خاتمه جنگ منتظر نشد، بلکه تمام هم خود را به موضوع نفت شمال ايران متوجه کرد و تصميم گرفت دولت پهلوي را که به نظر او گستاخانه فرستاده او را از تهران دست خالي برگردانده بود گوشمالي دهد. بدين ترتيب غائله آذربايجان طرح و برنامه ريزي شد. در مورد تشکيل فرقه دموکرات آذربايجان نظر استالين چنين بود : چون حذب توده در مدت چند سال فعاليت خود علاوه بر اينکه موفق نبود تاحدي هم اعتبار و ارزش خود را از دست داده است چنانچه عده اي از اعضا آن خود را از حزب کنار کشيده و بعضاً مخالف آن نيز شده اند. همينطور عقايد غير مذهبي و مرام اشتراکي اعضاي حزب توده بموجب مخالفت مالکين دپو صاحبان صنايع و حتي مردم عادي بوده است. بنابراين لازم است تشکيلات جديدي ايجاد شود تا بتواند افکار عمومي را به خود جلب نمايد. در اين خصوص کلمه دموکرات که از دوره مشروطه و بعد از آن، از زمان شيخ محمدخياباني با حسن شهرت شناخته شده است، بسيار مناسب خواهد بود. اما انتخاب سيدجعفر پيشه وري به رهبري آن با توجه به مراتب زير مناسب ترين فرد مي باشد: 1-اهل محل بودن و از نظر تحصيلات فارغ التحصيل از دانشگاه کوتومسکو 2-سابقه بيش از ده سال زنداني 3-ناراضي بودن از رد شدن اعتبارنامه نمايندگان از مجلس چهاردهم. 4-صاحب قلم و نويسنده و صاحب امتياز روزنامه هايي همچون: عدالت و آژير که در ميان بسياري از مردم داراي اعتماد کافي مي باشد. 5-داشتن موقعيت اجتماعي خوب در ميان طبقات مختلف مردم. 6-علاقمند بودن براي مبارزه با حکومت پهلوي.
در اورميه نيز مثل ساير شهرهاي آذربايجان تشکيلات فرقه برپا شده بود و مردم از وجود روسها در اين شهر و کارهاي بي رحمانه آنها دل خوشي نداشتند. بعد از سالها اين شهر به امنيت و آسايش رسيده بود و ملت دنبال تماميت ارضي و بدور از همه دغدغه ها بودند. با وجود اين ميتينگ و سخنراني هاي در حياط فرقه (روبه روي پاساژ ارک درحیاط قبل از احداث پاساژ ستارخان) و نقاط مختلف شهر انجام مي گرفت. محمد امين آزاد وطن رئيس فرقه دموکرات اورميه خود که سخنران ماهر و با تجربه اي بود مردم را عليه حکومت استبدادي شاه فرا مي خواند. محمدامين آزاد وطن از محال نازلوچاي اورميه و در اين شهر تحصيلات خود را ادامه داده ولي به دليل مشکلات مالي نتوانست تحصيلات خود را به پايان برساند. در زماني که به دنبال کار مي گشت با مشکل بيکاري مواجه شده و نتوانست شغل مناسبي براي خود پيدا کند. سرانجام محمد امين به گروههاي ضد رضاخاني پيوست و حکومت استبدادي رضاخان را براي اهالي افشا مي نمود. او چندين بار به دليل درگيري با ارباب و خان هاي دهات محال نازلو به اداره پليس و فرماندهي لشک جلب و فراخوانده شد. او در سال 1312ش از طرف فرماندهي قشون اورميه دستگير مي شود و مدتي در زندان اين شهر بازداشت و بعد از مدتي به زنجان تبعيد مي شود. آزادوطن از طرف پليس اورميه به پليس زنجان براي جلوگيري از فعاليت هاي سياسي او خواسته مي شود که تحت نظر قرارگيرد. او بطور موقت در شهرداري زنجان بعنوان سرکارگر رفت گران بکار گمارده مي شود. او بعدا با مطالعات شخصي و پي در پي و همچنين با استفاده از تجربيات گذشته خود به يک انسان فکري وطن پرست و شناخته شده تبديل شد. او در نطق هايش مي گفت: «ما رفتگران و زحمتکشان اگر همت خود را با اميد بيشتر براي آزادي خلق بکار گيريم. براي ترقي و پيشرفت مملکت هر نوع انگلي را از بين خواهيم برد.»
آزادوطن در طول اقامت هشت ساله اش در زنجان در بين همکاران و هم تبعيديانش احترام و محبت زيادي کسب کرده و به سوي خود جلب و آنها را از حکومت امپرياليستي رضاخاني آگاه مي ساخت. در نهايت پاييز سال 1319 به علت فعاليت هاي سياسي به زندان انداخته شد. او پس از چهارماه زنداني شدن در نظميه زنجان به زندان قصر قاجار در تهران سپرده شد. پس از شهريور 1320 حيات دوباره اي براي زندانيان سياسي از جمله آزادوطن بود. او به همراه ديگر زندانيان سياسي از زندان آزاد و براي گسترش حزب توده در زنجان خدمات زيادي انجام داد. او در مدت کمي بدليل فعاليت راه کارانه در اين حزب از طرف کميته حزب به دريافت تقديرنامه موفق گرديد. در اواخر سال 1322 آزادوطن به موطن خود اورميه مراجعت مي کند و در اين شهر نيز در تشکيلات حزب توده فعاليت خود را آغاز مي کند. او در نتيجه فعاليت روزافزون و بعلت صداقت و لياقت در اين حزب به عنوان رئيس حزب توده در اورميه برگزيده مي شود. در اين زمان سرهنگ زنگنه فرمانده تيپ اورميه بود. او براي حقوق از دست رفته و ناحقي در حق نظاميان لشگر 64 اورميه کارهايي را نيز انجام داد و توانست در تيپ و ساخلوي اورميه نفوذ کند و در اين راه موفقيت هايي را کسب نمود.
در سال 1324 بعد از تشکيل فرقه دموکرات آذربايجان او باز در کميته اورميه ضمن دوام بخشيدن به فعاليت هاي تشکيلاتي خود، تمام سعي خود را براي تکميل شعارها، مرامنامه و مقاصد فرقه بکار گرفت.
او در اولين کنگره فرقه دموکرات و نماينده اورميه و عضو آدف کميته مرکزي برگزيده شد. پس از آن به عنوان نماينده اورميه در مجلس ملي انتخاب و خدمات شايسته اي را در اين شهر انجام داد و مأموريت هاي خود را به نحو احسن انجام مي داد. وي به خاطر لياقت و فعاليت گسترده اش مدال 21 آذر را دريافت نمود.
اعضاي فعال و شناخته شده فرقه دموکرات در اورميه عبارت بودند از:
1-عبداله ياوري (معلم) 2-پاکي زاده 3-مصطفي عليزاده 4-هاشن زاده 5-حسن علي زاده (معلم) 6-طلعت طالبي 7-محرم ترابي 8-بيوک ريابي (معلم) 9-يوسفعلي ماکوئي (تاجر) 10- ولي زده 11-شميل ابوطالبي 12-حسين قلي 13-اسماعيل علي زاده 14-ميرکاظم نديمي 15-حاجي اسماعيل 16-دکتر صفي زاده 17-حسين خديوي
در روز ششم آذر بعد از پنج روز انتخابات مجلس ملي آذربايجان برگزار شد و آقاي ديلمقاني با 56 رأي به عنوان هيئت رئيسه مجلس انتخاب شد. در اورميه وضع دشوار بود، قواي نظامي نمي خواست تسليم شود و فداييان را تهديد مي کرد، فداييان خوي و مرند و تبريز را به کمک فداييان اورميه اعزام داشت. قواي نظامي اورميه مانند نگين انگشتر از هر سو احاطه شد. از طرف دموکراتها خطابي براي آنها صادر می شود، ترديد و نارضايتي در بين سربازان شروع مي شود . شبانه دسته هايي از آنها فرار کرده و به فداييان فرقه دموکرات پيوستند . بالاخره در اواخر دسامبر قواي نظامي اورميه تحت فرماندهي سرهنگ زنگنه تسليم آنها گرديد.
سر لشگر احمد زنگنه در خاطرات خود می نویسد: حمله به شهر رضائیه و خلع سلاح پادگان آن قبل از سایر پادگان های آذربایجان و بدون کمک نیرو های بیگانه مقدور نبود. باستثنای حملات بی نتیجه ای که تا تاریخ 15 آذرماه 1324 به مواضع مقدم نیروی رضائیه و پاسگاههای ژاندارمری در اطراف روستاهای قره حسنلو، ولنده توپراق قله وبالانش در شمال وجنوب رضائیه بعمل آمد، حملات از روز 15آذر به پاسگاهای مزبور شروع شد وکلیه پاسگاها در مقابل حملات شدیدا مقاومت می کردند. زد وخورد ها تا غروب روز 19 آذر همچنان ادامه داشت وتلفات متجاسرین سنگین بود. روز 20 آذر ماه جنگ شدیدی در بالانش (20 کیلومتری جنوب رضائیه) و توپراق قلعه(15کیلو متری شمال رضائیه) ادامه داشت. اطلاعات واصله از تبریز حاکی بود که روز 20آذر ماه ژاندارمری و 21 آذر لشگر تبریز تسلیم گردیده اند. من و سرهنگ نور بخش فرمانده هنگ ژاندارمری تصمیم خود را دایر به ایستادگی و مقاومت در مقابل متجاسرین به رؤسای ادارات ابلاغ کردیم. تا قریه چهار بخش که تقریبا چسبیده به شهر رضائیه است ستون اعزامی به موانعی برخورد نکرد ولی در نزدیکی این قریه با آتش شدید متجاسرین از داخل چند خانه این قریه مواجه شد وتلفاتی به افراد نظامی وارد آمد وچون بدون از بین بردن این مانع ورود ستون اعزامی به شهر رضائیه از آن طریق غیر مقدور بود لذا تانک ها داخل عمل شدند پس از تخریب خانه های مورد نظر که متجاسرین در آنها موضع گرفته بودند آتش آنان خاموش شد و قریه چهاربخش اشغال گردید و ستون اعزامی با استقرار پاسگاهی در آن قریه به شهر رضائیه مراجعت نمود. روز 24 آذر 1324 متجاسرین ومهاجرین قفقازی باز هم بوسیله کامیون های ارتش بیگانه وارد شهر شده قسمت مهمی از آن را اشغال کرده بودند. از غروب روز 26 آذر افراد تیپ و ژاندارمری در سه پادگان تقریبا مورد محاصره قرار گرفتند. آقای حسین افشار وکیل سابق رضائیه در مجلس شورای ملی مرا برای کسب اطلاع از متن نامه ای که از تبریز رسیده بود در ساعت 22 به منزلش که مقابل ستاد تیپ قرار داشت دعوت نمود. سرتیب درخشانی در تاریخ 21 آذر ماه تسلیم شده بود.
بعد از يک سال حکومت پيشه وري در آذربايجان در سال 1325 شمسي اردوي دولتي براي در هم شکستن و فروپاشي آن و به اصطلاح نجات آذربايجان راهي مي شوند و که قتل و کشتاري بزرگي در آذربايجان اتفاق مي افتد .عده اي زيادي از مردم سواي عضو اين فرقه تيرباران و خانه هايشان بمب باران گرديده و در زير آوارها مانده و يا از خانه هايشان فراري و به ديگر شهرها يا راهي ديار غربت شدند. آزادوطن توسط بهمرام معلم ورزش اين شهر دستگير و تحويل اردوي دولتي داده مي شود. بنا به قول آقای «امیر علی فرجی» از شاهدان عینی روزی که آزاد وطن کشته شد، می گوید:«جنازه او در میدان مرکز به زمین افتاده بود و یک جوان شروری با میخ و چکش سعی می کرد دندان طلای آزاد وطن را از دهانش بکشد که با مخالفت او رو به رو شده و مردم برسر او ریخته و کتک مفصلی به آن دزد زدند.»
منابع و ماخذ:
1-غائله آذربايجان در رهگذر تاریخ- ابراهیم فائقي ،انتشارات ستوده، چاپ اول 1385
2-آزادلیق یولونون مبارزلری- انتشارات فرزانه ، جلد اول ،تبریز، 1359
3-فراز و فرود فرقه دموکرات آذربايجان - علي مرادی مراغه اي،انتشارات اوحدی،چاپ اول 1385
4- خاطراتی از ماموریت من در آذربایجان( از شهریور 1320تا دی ماه 1325)،سرلشگر احمد زنگنه، انتشارات شرق ،چاپ دوم 2535
http://azurmia.blogfa.com/post-21.aspx
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment