Tuesday, February 4, 2014
آذربایجان در اواخر قرن 19
آذربایجان در اواخر قرن 19
تفکرات خود مختاری و تشکیل دولت در آذربایجان
شخصیتها و قبایل تــُـرک در آذربایجان اگر چه در طول تاریخ امپراطوریهای متعددی در جغرافیای ایران و اطراف آن ایجاد کردهاند ولی آذربایجان همیشه حالت خود مختاری و استقلال رأی خود را حفظ کرده است و تا حدودی مستقل از امپراطوری و شاهان مرکزنشین اداره شده است. تشکیل دولت و ایجاد خودمختاری و بدست گرفتن سرنوشت خود به دست خویش با کمک مردم حتی در زمان انقلاب مشروطیت هم در ذهن روشنفکران و فعالان ملی آذربایجان بوده است.
پس از خودداری محمدعلی شاه از توشیح متمم قانون اساسی مشروطیت و پیشنهاد لفظ «مشروع» به جای «مشروطه» و دیگر پیشنهادهای غیر قابل قبول، به اعتراضات عمومی اکثر شهرهای بزرگ از جمله تبریز، تهران،.... منجر شده و مردم تبریز بیشترین اعتراضات و گسترده ترین اعتراضات را به نمایش گذاشتهاند و به نوشته کسروی در تاریخ مشروطه ایرانی:
"حدود 20000 نفر از مردم تبریز پیمان بسته بودند که به اعتصاب ادامه دهند و حتی تهدید میکردند که اگر قانون اساسی بلافاصله تصویب نشود، آذربایجان را از ایران جدا خواهند کرد"
که در برخی تلگرافهای مخابره شده از تبریز به شاه، این تلگرافها با عنوان ملت آذربایجان امضا شدهاند. همچنین، بعد از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی توسط محمدعلی شاه، درگیری و جنگهای داخلی ایران را فرا گرفت و
"شدید ترین جنگ و درگیری در تبریز روی داد، انجمن ایالتی پس از دریافت اخبار کودتا بلافاصله اعضای سست اراده را بیرون راند و در غیاب مجلس شورای ملی، خود را دولت موقت آذربایجان اعلام کرد"
همانگونه که از میان صفحات تاریخ بیرون میآید ملت آذربایجان قبل و بعد از پیروزی انقلاب مشروطه هم به فکر تشکیل دولت آذربایجان به مرکزیت تبریز بودهاند و میخواستند سرنوشت خود را به دست خویش تعیین کنند که این خواستها و مطالبات هم در قانون اساسی مشروطه با عنوان «انجمن های ایالتی و ولایتی» که تا حدودی به مطالبات خود مختاری ملت آذربایجان جواب میداد درج شده بود و با اهتمام نمایندگان آذربایجان در این قانون گنجانده شده بود. متاسفانه مخالفان داخلي و خارجي نگذاشتند ملت آذربايجان به آرزوي خود كه همانا حق حاكميت بر سرزمين خود و تشكيل دولت در آن بود نايل شوند.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment