مبارزه مردم میانه با استعمارگران
شهر میانه در مبارزه ملی با استعمارگران تهران نشین نقش به سزائی داشته است و قبل از تشکیل فرقه دمکرات عباسعلی پنبهای وغلام یحیی دانشیان در این شهر مبارزه جدی با تفکرات ارتجاعی داشته و روحانیون درباري حکومت مرکزی حتی آنها را تا حد مرگ شکنجه داده بودند ولی آنها دست از مبارزه بر علیه استبداد و استعمار بر نداشته و به مبارزه ملي براي تشكيل حكومت ملي در آذربايجان ادامه دادند.
روحانیون مرتجع و درباري در میانه که با ایادی انگلیس در تهران از جمله سید ضیاء الدین طباطبائی در ارتباط بودند و با آنها جهت مقابله با آزادیخواهان فرقه دمکرات همکاری داشتند و تلاش ميكردند تا ملت آذربايحان طوق بندگي و بردگي را باز نكنند و براي هميشه برده و خدمتكار سياستمداران وابسته به اجنبي در تهران بمانند. اين گروه روحانيون به جاي اينكه آزادي ملت خود را از مركز بخواهند خود بر دست و پاي ملت آذربايجان طناب مي بستند تا آنها آزادي خود را فرياد نكنند و زنجير هاي استعمار را پاره نكنند از اين افراد مي توان به روحاني مرتجع و درباري به نام میرزا حسن انصاری اشاره كرد که در روستای ایشلق با همكاري ايادي استعمار در تهران بر علیه فرقه دمکرات فعالیت میکرد.
فعالان آذربايجانگرا در ميانه با جديت تمام به كار خود علي رغم، فشارهاي حاميان تهران ادامه مي دهند و فعالیت آزادیخواهان ملی در میانه جواب میدهد. آنها با فعالیتهای شبانه روزی توانستند آگاهی های لازم را در مردم میانه به وجود بیاورند و بالاخره میانه را آماده مبارزه برای آزادی کنند.
میانه چگونه از دست استعمار گران آزاد شد
در تاریخ 25 آبان 1324 اهالی میانه ژاندارمهای مستقر در ميانه را خلع سلاح کرده و اداره شهر میانه را به دست گرفتند.
تلگراف زیر که از میانه به تهران ارسال شده چگونگی آزادی میانه را چنین بیان میکند:
"... شب 22/8/1324 عده ای از اهالی قراء در 12 کیلومتری میانه قریه اونیک جمع و 50 نفر از آنان که مسلح بوده اند، جلوی دو کامیون را ساعت سه بعد از نصف شب گرفته یک نفر استوار دامپزشکی را بعد از کتک زدن خلع سلاح نمودهاند و غروب میتینگ داده اند. در 24 و 25 آبان عدهای از اهالی قراء منتسب به فرقه نامبرده مسلحانه حاضر شده ماموران دولتی را خلع سلاح و ادارات دولتی را تصرف و تمام ژاندارم و پلیس راه آهن را خلع سلاح نموده ادارات دولتی را متصرف و مامورین را توقیف نمودهاند".
اگرچه تلگرافات ارسال شده به تهران آزادی میانه را 25 آبان ذکر میکنند ولی غلام یحیی دانشیان در خاطرات خود 5 آذر 1324 را روز آزادی میانه ذكر ميكند. در خاطرات غلام یحیی دانشیان آزادی میانه چنین بيان شده است:
"... 25نوامبر 1945 5 آذر 1324 شهر میانه را محاصره کردیم. در شهر میانه تعدادی سرباز نیز وجود داشت. فدائیان قهرمان ما چنان حمله ای به سربازها کردند که آنها مجبور به تسلیم شدند. به سربازها گفتیم هر کسی میخواهد به وطنش خدمت کند وارد صفوف ما شود و هر کس نمی خواهد میتواند به هر کجا میخواهد برود. البته ما حقوق یک ماهه سربازها را هم پرداختیم. عدهای ماندند و عده ای رفتند."
تشکیل فرقه دمکرات در میانه و کاغذ کنان
هر شهری که توسط فدائیان از دست استعمارگران تهران نشین آزاد میشد اولین کاری که در آنجا تشکیل میشد تا کارهای اساسی را شروع کند دفتر ولایتی فرقه بود، که این کار هم در میانه توسط غلام یحیی دانشيان انجام شد اکبر پرندی در کتاب «کاغذ کنان در گذر تاریخ» درباره تشکیل فرقه دمکرات در میانه و کاغذ کنان چنین مینویسد:
"...بعد از تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان در تبریز غلام یحیی دانشیان کمیته محلی فرقه در شهر میانه را تاسیس کرد و میر فاضل ممانی را به عنوان صدر فرقه معرفی کرده و وی را مامور تشکیل کمیته محلی فرقه در کاغذکنان گرداند، میر فاضل به انفاق کربلائی هاشم و سلطانعلی آقکندی به کاغذکنان آمدند و بعد از سخنرانی در مسجد جامع، کمیته کاغذکنان را تشکیل دادند.
میر فاضل بعد از تشکیل کمیته محلی فرقه در آقکند راهی روستای تختمشلو شده و خانهای کاغذکنان را در آنجا گرد آورد و از آنان خواست که سلاحهای دولتی را که در اختیار داشتند تحویل کمیته دهند و در صورت تمایل، خودشان نیز وارد تشکیلات کمیته شوند، عده ای از خانها، از جمله امیر جعفراصلانی و حسین خان سعیدلو که در سابق از مخالفان فرقه بودند وارد فرقه شدند و به بخشداری و شهربانی کیوی خلخال منصوب گردیدند.
همچنین شایع شد که اصلان همایون نیز برای جبران اقدامات ضد مردمی خود در گذشته، مقداری از املاک خود را به کمیته فرقه دمکرات در میانه بخشید".
نمایندگان میانه در مجلس ملی آذربایجان
عباسعلی پنبه ای و حاج زین العابدین رحیمزاده به عنوان نمایندگان میانه در مجلس ملی آذربایجان انتخاب شدند که عباسعلی پنبه ای بعد از اشغال آذربایجان در اورمیه دستگیر و شهید شد.
خانهای فراری کاغذکنان در خدمت دشمنان ملت آذربایجان
سید ضیاءالدین طباطبانی عامل انگلیس بعد از آزادی آذربایجان توسط فدائیان و فرزندان ملت، تمام تلاش خود را بکار گرفت تا از طریق عوامل خود در آذربایجان دست به تخریب رهبران و فعالان ملی بزند و برای اینکار با همکاری بعضی از حاميان آذربايجاني حكومت مركزي در تهران جمعیتی به نام «جمعیت نجات آذربایجان» تشکیل دادند. از جمله افراد موثر این جمعیت شخصی روحانی به نام میرزا حسین واعظ بود. خانهای کاغذکنان هم بعد از فرار به تهران در کنار این گروه به فعالیت بر علیه حکومت ملی پرداختند. در کتاب کاغذ کنان در گذر تاریخ چنین میخوانیم:
"...عده ای از خانهای کاغذکنان در مرکز به گرد سید ضیاء الدین طباطبائی جمع شدند و بر ضد حکومت فرقه دمکرات به فعالیت پرداختند از این افراد حسن مدحت بود".
اشغال میانه توسط ارتش ايران
ارتش ایران بعد از زنجان به شهر میانه حمله کرد و برای از بین بردن مدافعان شهر و نیروهای فرقه، از طیارههای ارتش آمریکا استفاده کردند و مراکز نیروهای آذربایجان را بمباران کردند و بعد نیروهای زمینی به شهر حمله کردند. روزنامه اطلاعات چگونگی ورود ارتش را این گونه مینویسد:
"...ساعت 11 امروز سرهنگ 2 مظاهری فرمانده ستون شرقی در میان احساسات شدید اهالی میانه (!!!) وارد شهر شد این ستون چهار شبانه روز با اشرار در جنگ بود.
در حاجی سیران 4 نفر، در افجه قلعه 12 نفر، در سلیمان بولاغی 13 نفر در میان بولاغ 1 نفر از اشرار مقتول و قریب 70 نفر مجروح گردیدند."
غارت میانه توسط ذوالفقاریها و ارتش ايران
اشغال زنجان توسط ارتش ايران زمینه اشغال کل آذربایجان را به وجود آورد و ارتش بعد از زنجان به شهر میانه حمله کرد و با کمک سواران ذوالفقاریها که جلوتر از ارتش حرکت میکردند میانه را اشغال کردند و قتل و غارت در این شهر آغاز شد. در این مورد در کتاب «گذشته چراغ راه آینده» چنین نوشته شده است:
"... شهود عینی قابل اعتماد شهادت میدهند که سواران ذوالفقاری به سرکردگی سلطان محمود ذوالفقاری دوشادوش ارتش وارد شهر گردیدند و در اجرای دستور سران ارتش و رؤسای ایل دسته-دسته به خانه های مردم وارد شده و به چپاول پرداختند."
ارتش ايران همچنین ساختمان نیمه تمام سينماي شهر میانه را هم به دست گرفت.
غارت کاغذکنان توسط ذوالفقاریها، خانها و ارتش ايران
ارتش بی رحم ایران هر جا را که تصرف میکرد قتل و غارت شهرها و روستاها، آغاز میشد کاغذکنان هم بعد اشغال توسط ذوالفقاریها و خانها غارت شد. درباره غارت کاغذکنان درکتاب «کاغذ کنان در گذر تاریخ» میخوانیم:
"... بعد از تصرف کاغذکنان توسط ارتش شاهنشاهی سواران ذوالفقاری به دنبال آن وارد کاغذ کنان شدند وبه غارت و چپاول اموال و خانه های فدائیان و بستگان آنان پرداختند و از هیچ گونه آزاری به اهالی دریغ نکردند. در پی آنان خانهای فراری به کاغذکنان بازگشتند و علاوه بر بهره سال 1325 بهره مالکانه سال قبل را نیز از کشاورزان به زور گرفتند و هرچه میتوانستند بر ظلم و تحقیر نسبت به روستائیان افزودند..."
قتل محمد شکاری
ارتش ايران به همراه ایادی خانهای ذوالفقاری با سلاحهای پیشرفته به کاغذکنان و میانه حمله کردند و فدائیان کاغذکنان هم اگرچه کمی مقاومت کردند ولی به دلیل عدم وجود روحیه عقب نشینی کردند در این درگیریها فدائیان زیادی شهید شدند از جمله محمد شکاری که اکبر پرندی در کتاب کاغذکنان در گذر تاریخ مینویسد:
"...هنگام عقب نشینی دمکراتها از اطراف قزل اوزن عدهای از آنان از جمله محمد شکاری کشته شدند".
سرگرد سفاک همراه با ذوالفقاریها
سرگرد تیموربختیار که یک سرگرد سفاک و با خوی عشیرتی بود همراه با ذولفقاریها در مسیر میانه- تبریز و مراغه جنایات بسیاری انجام داد تا به درجه سرهنگی برسد .نویسنده کتاب «من و فرح پهلوی» داستان حضور بختیار در حوادث آذر 1325 آذربایجان را با جزییات بیشتری نقل کرده است:
"... در حوادث 21 آذر که قوای ارتش برای سرکوب مردم آذربایجان به تبریز و نواحی آن اعزام شدند، تیمور بختیار فرماندهی یکی از گردانهای قوای تحت امر سرلشگر ضرابی را بر عهده داشت و به خاطر خلق و خوی عشیرهای و ایلیاتی و جسارت و بیرحمی که داشت در مسیر میانه- مراغه و تبریز جنایات زیادی انجام داد و علیرغم آنکه نیروهای دمکرات یا تسلیم شده و یا به داخل آذربایجان شمالی عقب نشینی کرده بودند، مردم بی دفاع، روستائیان و کشاورزان را به اتهامات واهی همکاری با دمکراتها قتل و عام کرده و هر که را میکشت به حساب دمکراتها میگذاشت و برای آنکه آمار تلفات وارده به دشمن خیالی را بالا ببرد چوپانان و زارعین را هم به عنوان دمکرات به گلوله میبست.
در این جنایات، ذوالفقاریها (فئودال بزرگ زنجان) هم نیروهای تحت امر سر گرد بختیار را هم یاری میدادند. ذوالفقاریها برای آنکه دامنه زمینهای خود را گسترش بدهند، بختیار را به کشتار مردم بی دفاع و بیرون راندن آنها از مزارع و زمینهایشان ترغیب میکردند تا به اصطلاح، بختیار دمکرات کشی کند و آنها هم زمین هایشان را وسعت دهند
سرگرد تیمور بختیار که در این لشکرکشی بیش از دیگران آدم کشته بود، در بازگشت به تهران مورد تفقد ملوکانه قرار گرفت و به درجه سرهنگی دست یافت. سرهنگ تیمور بختیار که به واسطه خونریزی هایش در آذربایجان به سفاکی مشهور شده بود، به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب گردید تا خشونت و زور بازوی خود را به گردنکشان آن منطقه نیز نشان دهد".
تجاوز دسته جمعی در شهر میانه
ارتش ایران و ایادی و هواداران آنها در آذربایجان بعد از اشغال دست به جنایات شرم آوری زدند روی اشغالگران خارجی را سفید کردند. ارتش ایران و حامیان آنها از حربه جنسی جهت بی آبرو کردن زنان آزادیخواه و فرزندان طرفداران فرقه استفاده کردهاند. به دلیل فضای رعب و وحشت، بسیاری از تجاوزات تابحال عیان نشده است یا مردم به دلیل حفظ آبروی خود از اظهار نظر در این مورد خودداری کردهاند. اما تجاوز دسته جمعی و گروهی در ایران اولین بار توسط ارتش ايران و ایادی آنها در میانه صورت گرفته است که در کتاب گذشته چراغ راه آینده چنین میخوانیم:
"...در شهر میانه عزیزه نام بانوی محترمی را که عضو سازمان زنان فرقه دمکرات بود از خانه اش بیرون کشیده به شهربانی بردند، در برابر اداره شهربانی عالم نمای از خدا بی خبر فتوا داد که جان و مال و ناموس دمکراتها حلال است. لذا اراذل و اوباش در پناه سرنیزه های ارتش جلو شهربانی برای تجاوز به زنی اسیر صف کشیدند تا به نوبت داخل و خارج شوند".
شهدای نامی میانه
سروان غلام حسین ناصری سروان پیاده در سال 1285 در میانه متولد شد. پس از پیوستن به فرقه دمکرات به درجه سرگردی رسید که در تبریز به همراه دیگر افسران قشون ملی آذربایجان تیرباران شد.
اعدامها در میانه
میانه 17 ارديبهشت روزنامه اطلاعات:"بابر اژدری در دادگاه زمان جنگ محکوم و اعدام شد".
روزنامه اطلاعات درباره تعداد زندانیان و اعدامی ها در میانه در خبری مینویسد:
"میانه:
به حکم دادگاه زمان جنگ تاکنون شصت و پنج نفر از متجاسرین زندانی و یا محکوم شدند که حکم دادگاه به مرحله اجرا در آمده و محکومین به کیفر رسیده اند".
No comments:
Post a Comment