طرح مساله ایران در شورای امنیت
حکومت دست نشانده تهران برای تحت فشار قراردادن حکومت ملی آذربایجان به دستور آمریکا و انگلیس مساله آذربایجان جنوبی را به سازمان ملل برد و حسن تقی زاده سفیر ایران در لندن كه وابسته به گروههاي فراماسونري بود موضوع تخلیه قوای شوروی از ایران را به سازمان ملل برد و در تاریخ 20/10/1324 شمسی مصادف با 10 ژانویه 1945 موضوع ایران در شورای امنیت در لندن مطرح شد.
در كتاب آذربايجان ايران و آغاز جنگ سرد درباره ارجاع پرونده آذربايجان به شوراي امنيت و اميدهاي دولت مركزي به آمريكا مي نويسد:
"...روزنامه تایم در شماره آخر دسامبر 1945 از قول هرالد مایور رئیس بخش خاورمیانهای وزارت خارجه آمریکا با بررسی اوضاع نتیجه گرفته است امید ایران فقط به ایالات متحده است."
قوام در تهران هم برای هر کاری از مشورت دیپلماتها استفاده میکرد. هر اقدامی را با آنها چک کردف و بعد اقدام مي كرد. در مورد مساله فرستادن مسأله ایران به شورای امنیت هم با موری سفیر آمریکا مشورت کرد و بعد از موافقت آنها و توصیههای آنها به اين كار اقدام كردند.
حمایت آمریکا از موضوع ایران در شورای امنیت بیدریغ بود. حتی وقتی که نماینده شوروی در خواست خروج موضوع ایران از شورای امنیت كرده بود نماینده آمریکا «استتینوس» مخالفت کرد.
حسین علاء (نماینده ایران در سازمان ملل) 18 مارس 1946، 27 اسفند 1324 به توصیه آمریکا و به امید کمکهای انگلیس و آمریکا شکایت دوباره ایران از شوروی را دوباره به دبیر کل شورای امنیت تسلیم نمود و با این کار، میخواستند شوروی هر چه سریعتر نیروهای خود را از آذربایجان تخلیه کند که در این کار هم موفق شدند و شوروی مجبور شد به دلیل تهدید اتمی آمریکا نیروهای خود را از آذربایجان تخلیه کند.
روزنامه ايران ما در خصوص فشار آمريكا بر دولت مركزي جهت شكايت از شوروي در شوراي امنيت مي نويسد:
"سفیر کبیر آمریکا در تهران به دولت ایران اطلاع داد که اگر دولت ایران به شورای امنیت متوسل نشود، دولت آمریکا موضوع را در شورای مطرح خواهد کرد ولی دولت ایران دیگر نباید امیدوار به کمک و همراهی آمریکا باشد"
مذاکرات سفیر شوروی و قوام در تهران
بعد از بی نتیجه ماندن مذاکرات قوام در مسکو و انتصاب سفیر جدید روسیه در تهران، مذاکرات در تهران بین قوام و سادچیکف ادامه پیدا کرد. با اینکه شوروی مساله آذربایجان را مساله داخلی ایران عنوان کرده بود در مورد مساله تخلیه نیروهای خود از آذربایجان، تاریخی مشخص نکرده بود ولی به دنبال راهی بود که نیروهای خود را از آذربایجان تخلیه کند که این امر هم با مذاکرات قوام و سادچیکف در تهران انجام شد.
روز جمعه 16 فروردین 1325 اعلامیه مشترکی از طرف دولت شوروی و ایران منتشر شد.
متن مذاکرات به قرار زیر بود:
"مذاکراتی که از طرف نخست وزیر ایران در مسکو با اولیاء دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی انجام شد:
1- قسمتهای ارتش سرخ از تاریخ 25 مارس 1946 یعنی یکشنبه چهارم فروردین 1325 در ظرف یک ماه و نیم تمام خاک ایران را تخلیه مینمایند.
2- قرارداد ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی و شرایط آن از تاریخ 24 مارس تا انقضاء مدت هفتماه برای تصویب به مجلس پانزدهم پیشنهاد خواهد شد.
3- راجع به آذربایجان چون امر داخلی ایران است، ترتیب مسالمتآمیزی برای اجرای اصلاحات بر طبق قوانین موجوده و با روح خیرخواهی نسبت به اهالی آذربایجان بین دولت و اهالی آذربایجان داده خواهد شد.
احمد قوام – سادچیکف"
مذاکرات حکومت ملی با حکومت تهران
پس از انتشار موافقت نامه سادچیکف و قوام حکومت تهران از اطمینانی که درباره تخلیه شوروی به دست آورده بود برای مذاکره با حکومت ملی آذربایجان پیش قدم شد و نماینده خود آقای فتحعلی ایپکچیان را برای دعوت از نمایندگان حکومت ملی جهت مذاکره در تهران به تبریز اعزام کرد و هیئت نمایندگی آذربایجان به نمایندگی میرجعفر پیشه وری روز هشتم اردیبهشت جهت مذاکره با حکومت تهران عازم تهران شدند.
موارد زیر بین نمایندگان آذربایجان و تهران در این مدت مذاکره شد:
1- آذربایجان از «حکومت خود مختار ملی» صرفنظر میکرد و مجلس ملی آذربایجان به انجمن ایالتی و وزرای حکومت به روسای ادارات تبدیل میگردید.
2- در مورد زبان ترکی ماده 3 تصمیم هیئت وزیران پذیرفته شد.
3- دولت مرکزی جنبش آذربایجان را به عنوان نهضت دمکراتیک برای تقویت و تثبیت دمکراسی و اصول مشروطیت در ایران میشناخت.
4- هیئت نمایندگی آذربایجان، واحد ارضی آذربایجان را شامل استانهای 3 و 4 و خمسه میدانست ولی دولت قوام معتقد بود که چون طبق تقسیمات کشوری خمسه جزو آذربایجان نیست لذا این امر باید به تصویب مجلس پانزدهم برسد.
5- دولت مرکزی تعیین استاندار را با جلب نظر انجمن ایالتی از وظابف خود میشمرد حال آن که آذربایجان انتخاب استاندار را با پیشنهاد انجمن ایالتی و تصویب دولت مرکزی خواستار بود.
6- به نظر دولت مرکزی فرماندهان قوای نظامی و ژاندارمری میبایست از طرف تهران تعیین شوند ولی در این مورد نیز نظر آذربایجان بر این بود که انتخاب فرماندهان نظامی و ژاندارمری باید با پیشنهاد انجمن ایالتی و تصویب تهران صورت گیرد.
7- آذربایجان تائید و قبول تقسیم اراضی خالصه و املاک متعلق به دشمنان خلق آذربایجان را که در سراسر آن سرزمین به مرحله اجرا در آمده بود از دولت مرکزی طلب میکرد و پیشنهاد مینمود که این اقدام در تمام کشور انجام پذیرد ولی دولت بر این بود که تقسیم خالصجات دولتی و انتقال میان زارعین باید از طرف مجلس پانزدهم تنفیذ شود و از اختیارات دولت خارج است.
مذاکره با حکومت تهران دو هفته به طول انجامید و نمایندگان آذربایجان روز 23/2/25 به تبریز بازگشت اگرچه مذاکرات به نتیجه نهائی نرسید ولی مذاکره ادامه پیدا کرد.
روز نهم ماه مه 1946 (19 اردیبهشت ماه 1325) تخلیه کامل آذربایجان از نیروهای شوروی پایان پذیرفت ولی حسین علاء با حمایت دولت آمریکا و انگلیس مساله آذربایجان را در شورای امنیت ادامه میداد.
هئیت دولت تهران در دوم اردیبهشت ماه تصمیمات زیر را درباره مذاکرات آتی بین آذربایجان و تهران اتخاذ کرد:
تصمیم هئیت وزیران و ابلاغیه دولت درباره آذربایجان اختیاراتی که در قانون مصوب ربیع الثانی 1325 قمری به موجب اصل 29، 90، 91، 92 و 93 متمم قانون اساسی برای انجمنهای ایالتی و ولایتی تصویب شده در آذربایجان به طور ذیل تصریح و تائید گردد.
1- روسای کشاورزی، بازرگانی، پیشه، هنر، حمل و نقل محلی، فرهنگ، بهداری، شهربانی، دوایر دادرسی، دادستانی و ناظر دارائی به وسیله انجمنهای ایالتی و ولایتی انتخاب و مطابق مقررات احکام رسمی آنها از طرف دولت در تهران صادر خواهد شد.
2- تعیین استاندار با جلب نظر انجمنهای ایالتی یا دولت خواهد بود و نصب فرماندهان قوای نظامی و ژاندارمری از طرف دولت به عمل خواهد آمد.
3- زبان رسمی آذربایجان مانند سایر نواحی کشور ایران فارسی میباشد و کارهای دفاتر در ادارههای محلی و کارهای دوایر دادگستری به زبانهای فارسی و آذربایجانی (ترکی) صورت میگیرد. اما تدریس در پنج کلاس ابتدائی در مدارس به زبان آذربایجانی صورت میگیرد.
4- هنگام عایدات مالیاتی و اعتبارات بودجه کشور، دولت درباره آذربایجان صورت بهبود آبادی و عمران شهرها و اصلاح کارهای فرهنگی، بهداری و غیره را در نظر خواهد گرفت.
5- فعالیت سازمانهای دمکراتیک در آذربایجان و اتحادیهها و غیره مانند سایر نقاط کشور آزاد است.
6- نسبت به اهالی و کارکنان دمکراسی آذربایجان برای شرکت آنها در نهضت دمکراتیک در گذشته تضییقات به عمل نخواهد آمد.
7- با افزایش عده نمایندگان آذربایجان به تناسب جمعیت حقیقی آن ایالت موافقت حاصل است و در بدو تشکیل دوره پانزدهم تقنینیه پیشنهاد لازم در این باب به مجلس تقدیم خواهد شد که پس از تصویب کسری عده برای همان دوره انتخاب شود.
نخست وزیر- قوام السلطنه "
توافق نامه حکومت ملی آذربایجان و حکومت تهران
روز 21 خرداد 1325 یک هیئت ده نفری سیاسی، نظامی به ریاست مظفر فیروز معاون سیاسی نخست وزیر وارد تبریز شد و ادامه مذاکرات تهران را در تبریز دنبال کردند، این مذاکرات به امضای یک موافقت نامه انجامید.
متن توافق نامه بدین شرح میباشد:
"در نتیجه مذاکرات بین دولت و نمایندگان آذربایجان با توجه به مواد هفتگانه ابلاغیه مورخ دوم اردیبهشت ماه 1325 دولت که مورد قبول نمایندگان مزبور گردیده و در نتیجه تبادل افکار توافق نظر حاصل شد که مواد زیر که به عنوان توضیح و مکمل آن تنظیم گردیده و به موقع اجرا گذارده شود:
1- نسبت به مفاد ماده اول ابلاغیه صادره دولت موافقت حاصل شد که جمله زیر به آن اضافه گردد:
رئیس دارائی نیز بنابر پیشنهاد انجمن ایالتی و تصویب دولت تعیین خواهد شد.
2- چون در ماده 2 ابلاغیه دولت مقرر گردید که تعیین استاندار با جلب نظر انجمن ایالتی با دولت خواهد بود به منظور اجرای اصل مزبور موافقت حاصل شد که وزارت کشور استاندار را از میان چند نفر که انجمن ایالتی معرفی خواهد نمود برای تصویب به دولت پیشنهاد نماید.
3- نظر به تحولات اخیر در آذربایجان دولت سازمان فعلی را به عنوان مجلس ملی آذربایجان انتخاب و تشکیل شده است به منزله انجمن ایالتی آذربایجان خواهد شناخت و پس از تشکیل مجلس پانزدهم و تصویب قانون جدید ایالتی و ولایتی که از طرف دولت پیشنهاد خواهد شد.
4- برای تعیین تکلیف قوای و فرماندهان آن که در نتیجه تحول و نهضت تحول و نهضت آذربایجان نفرات آن از افراد نظام وظیفه احضار گردیده اند و با امضای این قرارداد جزء ارتش ایران محسوب میشوند، موافقت حاصل شد کمیسیونی از نمایندگان دولت جناب آقای قوام السلطنه و انجمن ایالتی آذربایجان در محل تشکیل و راه آن را هر چه زودتر جهت تصویب پیشنهاد نمایند.
5- نسبت به وضع مالی آذربایجان موافقت حاصل گردید که هفتاد و پنج درصد از عواید آذربایجان جهت مخارج عمومی کلیه کشور به مرکز فرستاده شود.
تبصره 1. مخارج و عواید ادارات پست و تلگراف و گمرک و راه آهن و کشتیرانی دریاچه اورمیه مستثنی بوده و مخارج و عواید آن کاملا بر عهده و منجصر به دولت خواهد بود توضیح اینکه تگرافات انجمن های ایالتی و ولایتی و دوایردولتی آذربایجان مجانا مخابره خواهد شد.
تبصره 2. ساختمان و تعمیر راههای شوسه اساسی بر عهده دولت و احداث و تعمیر راههای فرعی و محلی بر عهده انجمن ایالتی آذربایجان است.
تبصره 3. دولت برای قدردانی از خدمات برجسته آذربایجان به مشروطیت ایران و به منظور حق شناسی از فداکاریهایی که مردم غیور آذربایجان در راه استقرار دمکراسی و آزادی نموده اند قبول نمود که بیست و پنج درصد از عواید گمرکی آذربایجان جهت تامین مصارف دانشگاه آذربایجان اختصاص داده شود.
6- دولت قبول میکند که امتداد راه آهن میانه تا تبریز را هر چه زودترشروع و در اسرع وقت انجام دهد. بدیهی است که جهت انجام این امر کارگران و متخصصین آذربایجانی حق تقدم خواهند داشت.
7- قوای داوطلبی که غیر از نظام وظیفه به نام فدائی در آذربایجان تشکیل شده به ژاندارمری تبدیل گردد و برای تعیین تکلیف قوای انتظامی مزبور و همچنین تعیین فرماندهان موافقت حاصل شد که کمیسیونی از نمایندگان دولت جناب آقای قوام السلطنه و انجمن ایالتی آذربایجان در محل تشکیل و هر چه زودتر راه حل آن را جهت تصویب پیشنهاد نمایند.
تبصره 1. نظر به اینکه در سنوات اخیر در اثر بعضی اعمال نام امنیه و ژاندارمری در پیشگاه افکار عمومی ایران خصوصا آذربایجان ایجاد احساسات مخالف و نامناسبی نموده است و نظر به اینکه رئیس دولت شخصا فرماندهی این سازمان را اخیرا عهده دار گردیده و انتظار آغاز اصلاحات و تصفیه این اداره از عناصر ناصالح میرود. موافقت شده که احساسات عمومی و مخصوصا اهالی آذربایجان نسبت به ژاندارمری به استحضار رئیس دولت برسد تا برای تغییر اسم آن و انتخاب نام مناسب جهت سازمان مزبور تصمیمات را اتخاذ فرمایند.
8- نسبت به اراضی که در نتیجه نهضت دمکراتیک آذربایجان میان دهقانان آذربایجان تقسیم گردید آنچه مربوط به خالصجات دولتی است چون دولت با تقسیم خالصجات میان دهقانان و زارعین در تمام کشور اصولا موافق است اجرای آن را بلامانع دانسته و لایحه مربوط به آن را در اولین فرصت برای تصویب مجلس شورای ملی پیشنهاد خواهد نمود و آنچه از اراضی غیر در نتیجه تحولات اخیر آذربایجان بین رعایا تقسیم شده موافقت حاصل شد که جهت جبران خسارات مالکین و یا تعویض املاک کمیسیونی از نمایندگان دولت جناب آقای قوام السلطنه و نمایندگان انجمن ایالتی تشکیل و راه حل را جهت تصویب پیشنهاد نماید.
9- دولت موافقت میکند با افتتاح مجلس پانزدهم لایحه قانون انتخابات را که روی اصل آزادی و دمکراسی یعنی با تأمین رای عمومی، مخفی، مستقسم متناسب و متساوی شامل نسوان هم باشد تنظیم و قبول آن را قید فوریت خواستار شود. دولت همچنین قبول مینماید به منظور ازدیاد نمایندگان آذربایجان و سایر نقاط کشور به تناسب اهالی نقاط مختلف به مجرد افتتاح مجلس پانزدهم لایحه قانونی را پیشنهاد و به قید دو فوریت تقاضای آن را نماید تا، پس از تصویب به وسیله انتخابات کسری نمایندگان نقاط مزبور تعیین و به مجلس اعزام گردند.
10- ایالت آذربایجان عبارت از استانهای 3 و 4 خواهد بود.
11- دولت موافقت دارد که جهت تامین حسن جریان امور آذربایجان شورای اداری از استاندار و روسای ادارات و هیئت رئیسه انجمن ایالتی تشکیل و تحت نظارت انجمن ایالتی انجام وظیفه نماید.
12- به ماده 3 ابلاغیه مورخ دوم اردیبهشت 1325 که از لحاظ تعیین تکلیف مدارس متوسطه و عالیه دارای ابهام میباشد جمله زیر اضافه میگردد:
در مدارس متوسطه و عالیه تدریس به زبان فارسی و ترکی طبق برنامه وزارت فرهنگ که با در نظر گرفتن زمان و مکان اصلاح و موافق موازین دمکراتیک و اصول مترقی جدید تنظیم گردیده تدریس خواهد شد.
13- دولت موافقت دارد که اکراد مقیم آذربایجان از مزایای این موافقت نامه برخوردار بوده و طبق ماه 3 ابلاغیه دولت تا کلاس پنجم ابتدائی به زبان خودشان تدریس نمایند.
تبصره- اقلیتهای مقیم آذربایجان از قبیل آسوری و ارمنی نیر حق خواهند داشت تا کلاس پنجم به زبان خود تدریس نمایند.
14- چون دولت در نظر دارد قانون انتخابات جدید شهرداریها را جهت تمام ایران روی اصول دمکراسی یعنی رای عمومی، مخفی، مستقیم و متساوی به مجلس پانزدهم پیشنهاد نماید به مجرد تصویب قانون مزبور، انتخابات انجمن شهرداریها در آذربایجان و تمام نقاط ایران شروع خواهد شد و تا تصویب قانون مزبور و انتخابات جدید انجمنهای شهرداری فعلی آذربایجان به وظایف خود ادامه خواهند داد.
15- این موافقت نامه در دو نسخه تنظیم و مبادله گردیده و پس از تصویب هئیت دولت و انجمن ایالتی آذربایجان به موقع اجرا گزارده میشود.
مظفر فیروز- پیشه وری
23/3/1325"
اشتباهات رهبران فرقه دمکرات:
خوش نیتی رهبران آذربایجان کار دست ملت آذربایجان داد!
بزرگترین اشتباه رهبران فرقه وارد شدن به مذاکره با دولت دست نشانده در تهران بود. در تهران اكثر سياستمداران وابسته به دول بیگانه بودند و کمتر سیاستمداری میشد پيدا كرد که اندیشه دمکرات داشته باشد.
حکومت و شاهی که رسیدن به قدرت را مديون دول خارجي بودند و برای تمامی کارها از آنها دستور میگرفتند چگونه میتوانستند مستقل و دمکرات باشند.
قوام برای انجام هر کاری با سفیر آمریکا و انگلیس خود را هماهنگ میکرد و از آنها دستور میگرفت. حتی شکایت به شورای امنیت هم طرح آمریکا بود که به قوام و دیگر سیاستبازان تهران داده شده بود و بعد از چراغ سبز آمریکا، افراد وابسته به اجنبی مساله آذربایجان را در شورای امنیت مطرح کردند. در این اوضاع و احوال وارد شدن به مذاکره با این افراد بزرگترین اشتباه رهبران فرقه دمکرات بود چرا که تهران و سیاست بازان در تهران به دلیل وابسته بودن به اجانب غیر قابل اعتماد بودند.
اگرچه سياستمداران وابسته به دول خارجي در تهران غیر قابل اعتماد بودند ولی رهبران فرقه برای نشان دادن حسن نیت خویش وارد مذاکره با این وابستگان به کشورهای خارجي شدند و بازنده مذاکرات شدند چرا که سياستمداران تهران به جز نسلکشی و کشتار در آذربایجان به چیزی دیگری فکر نمیکردند و حتی برای کشتن انسانها از دین اسلام هم که خود به آن اعتقادی نداشتند سوء استفاده میکردند و روحانیون مرتجع را برای حمایت از کشتار و نسل کشی ترغیب میکردند که آنها هم دست در دست جلادان ارتش و بعضی از خوانین به کمک دشمنان ملت آذربایجان شتافتند و با دشمنان خارجي همراه شدند. روحانیون مرتجع حتی پا فراتر گذاشته فتوای تجاوز به زنان مبارزان آذربایجان را هم صادر کردند چیزی که در تاریخ اسلام که به گفته مبلغان دین، دین رحمت است دیده نشده است! ولی، این دین فروشان این کار را انجام دادند و با همراهی جلادان آریائی شریک جنایات آنها در آذربایجان شدند.
آیا مذاکره با این افراد، کسانی که جز به خونآشامی و خونریزی به مسألهای دیگر فکر نمیکردند میتوانست عاقلانه باشد؟ اعتماد به کسانی که جزء به تجاوز و نسل کشی به چیز دیگری اعتقاد نداشتند میتوانست منطقی باشد؟
تخلیه زنجان آغاز شکست آذربایجان
یکی دیگر از اشتباهات استراتژیک رهبران فرقه دمکرات تخلیه زنجان و تحویل آن به قوای ارتش ايران بود، چرا که با دست خود خواهران و برادران خویش را به مسلخ فرستادند و مردم مبارز زنجان را با ارتش تا بن دندان مسلح، ژاندارمها و مليشاي ذوالفقاريها تنها گذاشتند. در حالی که خواهران و برادران ما در زنجان آماده فداکاری بودند رهبران فرقه بدون در نظر گرفتن منافع ملی آذربایجان و بدون در نظر گرفتن مرزهای آذربایجان به جای دفاع از دستآوردهای چند ماهه خویش، یکی یکی آنها را از دست دادند. از دست دادن زنجان باعث از دست دادن کل آذربایجان شد! مي توان به ضرس قاطع بيان كرد که مذاکره درباره زنجان و خمسه و تخلیه آن از اول اشتباه بوده است. متاسفانه، رهبران فرقه دمکرات این اشتباه استراتژیک را انجام دادند و درباره خاک آذربایجان با حاكمان تهران مذاکره کردند. در نتیجه کل آذربایجان را از دست دادند و این مساله باید درسی باشد برای آیندگان ما که در مورد خاک وطن و سرزمین ملی نباید با کسی مذاکره کرد.
انجمن ایالتی آذربایجان در تاریخ 20/8/1325 تخلیه خمسه از قشون ملی و تحویل آن به دولت مرکزی را تصویب نمود و تخلیه زنجان تا پایان آبان ماه انجام پذیرفت این تخلیه طبق توافق نامه حکومت ملی با دولت تهران انجام میگرفت.
در حالی که روستاها و قصبات را تخلیه میکردند قوای ذوالفقاری و یمین لشکر، تمامی آن روستاها و قصبات را اشغال کرده و مورد غارت قرار میدادند و از مردم زنجان انتقام میگرفتند و روزنامههای دست راستی هم جنایات آنها را بر عکس منعکس میکردند و کارهای آنها را به گردن فدائیان میانداختند! روز سیام آبان ماه آخرین گروه از فدائیان اسلحه خود را تحویل دادند و زنجان به اشغال ارتش ایران و مليشاي خانها در آمد ولی عدهای از فدائیان با آگاهی از جنایات ارتش و ذوالفقاریها از دادن اسلحه امتناع کردند و با هیئت نظامی تهران درگیر شدند و به مسئولین فرقه اعتراض داشتند که چرا آنها را خلع سلاح میکنند و آنها را به مسلخ میفرستند و فرماندهان قشون ملي را خطاب قرار مي دادند و فرياد مي زدند:
"برادران! سلاحهای ما را نگیرید. اینان شرف و ناموس ندارند! جنایتکارند! به قول خود وفادار نیستند! مبادا به آنها اعتماد کنید! ما را دست بسته تسلیم این آدمکشان نکنید.
بگذارید از شهر زیبایمان دفاع کنیم ما را مانند گوسفندان به کشتارگاه نفرستید، ما حاضریم مردانه از آذربایجان دفاع کنیم و در این راه یا بمیریم و یا یکباره آزاد شویم"
متأسفانه، تسلیم زنجان و خلع سلاح فدائیان موجب جریتر شدن نیروهای مرتجع و ارتش ايران شد و آنها بعد از اشغال زنجان، دست به برنامه ریزی برای اشغال کل آذربایجان زدند.
تعریف امنیت آذربایجان در داخل مرزهای آذربایجان
از دیگر اشتباهات استراتژیک رهبران فرقه دمکرات عدم توجه به امنیت آذربایجان وتعریف درست امنیت آذربایجان بود. متأسفانه بعد از مذاکرات تهران و تبریز رهبران حكومت ملي حالت تهاجمی خود را از دست داده بودند و حالت تدافعی گرفته بودند و به جای حمله و بردن امنیت آذربایجان به قلب تهران؛ امنیت آذربایجان را در داخل مرزهای دو استان تعریف کرده بودند.
علاوه بر اين عدم مدیریت مخالفان در تهران هم از دیگر اشتباهات امنیتی رهبران حكومت ملي بود. رهبران فرقه میبایست امنیت آذربایجان را وابسته به امنیت تهران میکردند. یعنی بعضی از مخالفان سرسخت و وابسته به دول خارجي که آزادانه در تهران بر علیه آذربایجان اقداماتی میکردند باید مدیریت میشدند و خنثي میشدند. همچنین بعضی از افراد نظامی و سیاسی تهران ميبايست مدیریت میشدند. متأسفانه رهبران فرقه امنیت آذربایجان را درست تعریف نکرده بودند. اگر نیروهای وابسته به دول خارجي میدانستند که با حمله به آذربایجان، تهران ناامن خواهد شد و قدرت آنها از بین خواهد رفت هیچ وقت به فکر حمله به آذربایجان نمی افتادند.
جلوگیری از برادر کشی به نسل کشی انجامید
خوش نیتی رهبران فرقه دمکرات در مذاکره با سياستمداران وابسته به دول خارجي در تهران، براي جلوگيري از جنگ و خون ریزی انجام پذیرفت و همچنین تخلیه زنجان هم طبق توافقات هیئت آذربایجان با حکومت تهران برای جلوگیری از برادرکشی انجام گرفت ولی جلوگیری از برادرکشی به نسل کشی انجامید.
شهید پیشه وری در چهارم آذرماه در روزنامه آذربایجان درباره جلوگیری از برادرکشی چنین مینویسد:
"... شش ماه تمام حیله و نیرنگ و ماجراهای مرتجعین برای دفع الوقت بود... آقای قوام نمیتواند منکر باشد که ما مکر و حیله او را نمی دانستیم، ولی به خاطر جلوگیری از برادرکشی، ما گذشتهای بزرگی کردیم"
این تفکرات رهبران حکومت ملی که پایه سیاست آذربایجان بود در آن اوضاع که وابستگان به دول اجنبي در تهران برای نسل کشی در آذربایجان برنامه ریزی میکردند بدترین کاری بود که رهبران فرقه انجام دادند. به جای مدیریت مخالفان در تهران و ناامن کردن تهران و تهدید افراد سیاسی و نظامی وابسته به دول خارجي در تهران، به فکر جلوگیری از برادرکشی بودند. این خوش نیتی رهبران حکومت ملی، بزرگترین ضربه را به آذربایجان وارد کرد و باعث وقوع بزرگترین نسل کشی در آذربایجان شد.
چه کسی فرمان نسل کشی در آذربایجان را صادر کرد؟
"آرخالی کوپکلر
قوردو باسارلار"
نقشه حمله به آذربایجان در ستاد ارتش توسط فرماندهان ارتش ايران از جمله سرلشکر «رزم آرا» طرح ریزی شد. طرح حمله اين بود که از طریق مناطق کوهستانی قافلانکوه که مهمترین خط دفاعی و نظامی بود، خود را به میانه برسانند و براي اين كار سه ستون نظامی در محور زنجان- تبریز، تکاب- شاهین دژ و آستارا- اردبیل كار عمليات را به عهده داشتند که فرمانده ستون حمله به آذربایجان به عهده سرهنگ هاشمی قرارداده شده بود که یک وطن فروش آذربایجانی بود تا وانمود کنند که خود آذربایجانیها حمله را مدیریت میکنند. این هم جزء حربه های جنایتکاران بود.
سرهنگ زنگنه در مورد نقشه حمله به آذربایجان به دیدار خود با «رزم آرا» بعد از انتصاب به عنوان معاون فرمانده ستون حمله به آذربایجان اشاره میکند و اینگونه بیان میکند:
"...قبلا تصور میکردم آشنائی من به وضعیت منطقه آذربایجان غربی سبب احضار من در این ساعت به منظور تحقیق یا کسب اطلاعاتی میباشد ولی تیمسار سرلشکر رزم آرا گفت، شما به معاونت فرماندهی ستونی که مامور حمله به آذربایجان است منصوب شدهاید، فوراً خود را برای حرکت به زنجان و الحاق به ستون اعزامی آماده کنید، فردا صبح ساعت 7 در ایستگاه راه آهن حاضر شوید تا بدینوسیله قطاری که از قم به تهران و حامل یک گردان اصفهان است به سمت زنجان حرکت کنید و خود را در زنجان به فرمانده ستون معرفی کنید. سئوال کردم: "فرمانده ستون مامور حمله به آذربایجان چه کسی خواهد بود؟"، رئیس ستاد ارتش جواب داد سرهنگ حسین هاشمی فرمانده ستون است و سپس افزود: "چون دشمنان ایران در دنیا انتشار دادهاند که تجزیه آذربایجان خواست اهالی آذربایجان بوده لذا برای اینکه خلاف این تبلیغات را در دنیا ثابت کنیم یک افسر آذربایجانی را در رأس ستون مامور حمله و نجات آذربایجان قرار داده ایم"
سرلشكر رزم آرا یک جانی و آدمکش حرفهای را به عنوان معاون ستون حمله به آذربایجان منصوب کرده بود تا بیشتر دست به کشتار بزند چرا که این سرهنگ عقدهای تجربه خوبی در کشتار مردم اورمیه و اطراف آن در آذرماه 1324 داشت.
ایشان همچنین درباره دستور حمله به آذربایجان توسط محمد رضا پهلوي چنین مینویسد:
"شاهنشاه آریامهر روز پانزدهم آذرماه 1325 با یک فروند هواپیما به فرودگاه زنجان وارد شد، به همراه سرلشکر زرم آرا و فرمانده ستون، گزارش خود را به عرض رساند و در همین جلسه بود که شاهنشاه فرمان تاریخی خود را برای حمله به آذربایجان صادر کرد".
همانگونه که احمد زنگنه میگوید محمدرضا پهلوی فرمان نسل کشی و حمله ارتش ايران به آذربایجان را صادر کرده است و آمر و عامل اصلي این نسل کشی شخص محمد رضا پهلوي میباشد.
دستور حمله به سرهنگ هاشمي، فرمانده ستون اعزامی چنین است:
"عطف به نامه شماره 706-13-9-1325 به طوری که طی دستورهای عدیده تذکر داده شده است اینکه باز یاد آور میشوم عمل اصلی را شما به وسیله دو ستون جناحین انجام دهید و غافلگیری واقعی باید بوسیله این دو ستون اجرا شود.
ستون غربی بهترین وظیفه و سخت ترین کار را عهده دار میباشد این ستون باید حدالمکان در خط سیر زیر حرکت نماید- قره سوته- سنگر-نقای- قره آور- صندوق- قیز قلعهسی- طبق نقشه این ستون باید ارتفاعات قافلانکوه را اشغال نماید تا ستون مرکزی بتواند مسیر خود را به سمت میانه ادامه دهد.
ترکیب ستون غربی از ستاد مرکز به سرهنگ هاشمی چنین شناسانده میشود (شامل چریکهای ذوالفقاری- یمیمنی- افشار میباشد) و اقلاً یک هنگ سوار و تعداد کافی مسلسل سنگین و خمپاره انداز و توپخانه در اختیار آنها باشد. این ستون با این سازمان باید غروب آفتاب شروع به تجاوز و پیشروی نموده و شبانه ارتفاعات قافلانکوه را تصرف نماید".
ستون دیگر از طرف رشت (قسمت آستارا-اردبیل) حرکت، راه کمک به متجاسرین (از طریق مرز شمالی) را مسدود نماید. علاوه بر ستون عشایر میهن پرست شاهسون میبایست در منطقه اردبیل- خلخال با اعمال ایذائی مانع تجمع قوای متجاسرین در آن منطقه گردد.
نبرد قافلانکوه را سرهنگ زنگنه در خاطرات خود چنین مینویسد:
در مورخه 16/9/1325 ساعت 20 دستور عملیاتی حمله آغاز میشود تحت فرماندهی سرهنگ سوار (نصرت اله بایندور) .
سرهنگ نصرت اله بایندور از راه میانه با یک تیپ به سوی اردبیل میرود و در آنجا جنايات زیادی انجام میدهد.
دکتر حسن نظری غازیانی درباره این ستون چنین مینویسد:
"فرمانده نیروهای اعزامی از راه میانه سرهنگ زنگنه فرمانده سابق رضائیه بود و رئیس ستادش نیز سرهنگ ورهرام میباشد و بیش از دو هزار تفنگدار خانها هم با ارتش همکاری مینمایند".
چنان که دیده میشود نیروهای وابسته به دول اجنبي با همراهی قواي تحت امر خوانين محلي آنها نه در پی آزادی آذربایجان بلکه در پی کشتار و ایجاد نسل کشی بوده اند.
خسرو معتضد در خصوص حمایت آمریکا از ارتش ایران برای حمله به آذربایجان در کتاب فوزیه چنین مینویسد:
"... دمکراتها در برابر پیشروی ارتش ايران... کاری از پیش نمی بردند، هواپیمای ایرانی و سه هواپیمای آمریکائی که پرچم و علائم نظامی ایران را بر بدنه و بالهای آنها نقاشی کردهاند مواضع آنها را به شدت بمباران میکنند..." (معتضد، خسرو، فوزیه صص 917-918)
نیروهای آمریکائی علاوه بر هوا، در زمین هم فعال بودند و ارتش ايران و ژاندارمها را مورد حمایت مستقیم قرار داده بودند. ناصر زلال درباره شرکت مستقیم آمریکا در جنگ بر علیه ملت آذربایجان در کتاب «گذر از گذشته» چنین مینویسد:
"پس از تخلیه زنجان نیروهای عظیم ژاندارمری و ارتش با ساز و برگ نظامی مدرن ماخوذ از آمریکا به فرمان ژنرال نورمن شوارتسکف آمریکائی و سرلشکر علی زرم آرا، به فرماندهی سرهنگ حسین هاشمی و ابواسحقی وارد زنجان گردیده و آن جنایات را انجام میدهند".
No comments:
Post a Comment