تشکیل هیئت دولت
حکومت ملی برای انجام کارهای اجرائی و برنامهریزی برای کارهای عمرانی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی... نیاز به یک هیئت دولت داشتند تا تمام کارها زیر نظر یک هیئت انجام شود. برای این کار این نهاد قدرتمند تشکیل شده و شخص «پیشهوری» به صدر این هیئت انتخاب شد و وزیران خود را برای خدمت به خلق انتخاب کرد.
کاری که حکومت ملی در آن زمان در حال جنگ و تحریم اقتصادی انجام داد این درس را به آیندگان میدهد که اگر یک ملت بخواهد سرنوشت خود را، خود به دست بگیرد، میتواند در هر شرايطي روی پای خود بیایستد. رهبران حكومت ملي با درایت خاصی در عرض یکسال که در حال جنگ در همه عرصه ها بودند قادر به انجام این کار شدند، و آذربایجان را مستقل از تهران اداره كردند و حتی میزان رفاه و امنیت آذربایجان بیشتر از بقیه نقاط ایران شد.
نهاد های فرهنگی و هنری
تفكرات استعماري و حذفي و تروریستی که در تهران پرورش يافته بود از روزی که رضاخان به قدرت رسید شروع به نفی و از بین بردن زبان، هنر و فرهنگ ترکی در آذربایجان کرد. آنها کمر به نابودی فرهنگ آذربايجان و زبان ترکی در آذربایجان بسته بودند و بیشترین دشمنی آنها با زبان ترکی و فرهنگ آذربایجان بود که در طول 20 سال گذشته که رضاخان حاکم مطلق بود از طرف به اصطلاح روشنفکران يا بهتر بگوئيم شبهروشنفكراني كه داران تفكرات حذفي و باستانگرائي بودند به رضاخان مشاوره داده میشد و او هم آنها را اجرایی میکرد. علاوه بر این، برای عملی کردن این تئوریها دولت انگلیس و وابستگان به دولت انگلیس هم تلاش مضاعفی داشتند. جاسوسان فرهنگی انگلیس که از طرف دولت انگلیس هدایت میشدند، کمک شایانی به شبهروشنفکران تهران نشين میکردند.
حکومت ملی برای مبارزه با این تفكرات مسموم و ضد انساني و دفع آفات آنها از اذهان ملت آذربایجان، شروع به ساختن پادزهر کردو پادزهر این سموم هم، آگاه کردن ملت به گذشته پربار خویش و يادگيري و آموزش زبان تركي و توسعه فرهنگ پربار آذربايجان بود. لذا، حکومت ملی شروع به ساختن نهادهای فرهنگی نمود.
وزارت معارف
بعد از آنکه حکومت ملی، مجلس ملی را تشکیل داد و «میرجعفر پیشه وری» رهبر فرقه به صدر حکومت و به عنوان نخست وزیر تعیین شد ایشان کابینه خود را به مجلس ملی معرفی کردند. یکی از وزارتخانه های مهم در این کابینه وزارت معارف بود که آقای «محمد بیریا» به عنوان وزیر معارف تعیین شد.
وزارت فرهنگ با تلاش شبانه روزی خویش کتابهای «آنا دیلی» را به چاپ رساند که به زبان ترکی چاپ شده بودند، با چاپ این کتابها و تحصیل به زبان ترکی که باعث رسمی شدن زبان ترکی شده بود، خشم حکومت مرکزی و حاميان آنها در آذربایجان برانگیخته شد. چرا که، آنها دشمن زبان ترکی بودند و داراي تفكرات حدفي بودند. رسمی و دولتي شدن زبان تركي در آذربایجان باعث ميشد تمام تبليغات دروغين آنها از بين برود و ملت آذربايجان از يوغ استعماگران و استبدادگران بيرون بيايند. به اين دليل، آنها حملات خود را به زبان تركي شروع كردند. آری، یکی از بزرگترین اقدامات حکومت ملی رسمي و دولتي كردن زبان ترکی آذربایجانی بود، که باعث پریشانی طرفداران تفكرات حذفي شد.
کتابهای «بیرنجی»، و «ایکینجی» از طرف انتشارات وزارت فرهنگ چاپ و منتشر شد. این کتابها با الفبای عربی-ترکی نوشته شده بود.این کتابها طبق دستور حکومت ملی و وزارت فرهنگ که دستور داده شده بود زبان ترکی، زبان رسمی در همه امور از جمله آموزش، ادارات، مکاتبات رسمی، فرمانهای ارتش... باشد چاپ شده بودند، که متن این مصوبه چنین بود: "
1- از امروز زبان ترکی زبان رسمی دولتی اعلام میگردد، تمام تصمیمات و آگهیهای دولتی و فرمانهای ارتش و لوایح قانونی مطلقا به زبان ترکی خواهد بود.
2- تمام ادارات دولتی و ملی، تجاری و اجتماعی مجبورند مطالب مربوط به امور خود را به زبان ترکی بنویسند، کلیه دفاتر و مدارکی که به این زبان نوشته نشده باشد رسمی محسوب نخواهد شد.
3- امور دادگاهها به زبان ترکی انجام خواهد پذیرفت و برای کسانی که به زبان ترکی آشنائی ندارند، مترجم تعیین خواهد شد.
4- تابلوها در تمام ادارات و تجارتخانهها مطلقاً ترکی خواهد بود.
5- سایر مللی که در آذربایجان زندگی میکنند حق دارند که امور خود را به زبان مادریشان انجام دهند، لیکن آنها باید نوشتهها و آگهیهای رسمی خود را به زبان ترکی، به عنوان زبان رسمی دولتی و زبان ملی خود انتشار دهند.
6- درمدارس خصوصی ملل کوچکی که در آذربایجان زندگی میکنند تدریس زبان ترکی در کنار زبان مادریشان اجباری است.
7- ضمن تصویب و تائید تصمیمی که از طرف وزیر فرهنگ حکومت ملی مبنی بر گذراندن درسها به زبان ترکی در تمام مدارس اتخاذ گردیده انجام این امر را به مانند یک وظیفه ملی به دست کلیه آموزگاران زن و مرد میسپارد.
نخست وزیر حکومت ملی آذربایجان؛ میرجعفر پیشه وری"
رسمی شدن زبان ترکی در آذربایجان برای اولین بار در زمان حکومت ملی انجام شد که یکی از افتخارات حکومت ملی میباشد که باعث شد هویت ملی ترکها در آذربایجان به نحو مطلوب از طرف مردم پذیرفته شود و ملت آذربایجان به هویت ملی خویش بازگشته و به آن افتخار کنند.
علاوه بر این، رسمی شدن زبان ترکی در آذربایجان موجب شد که حملات دار و دستههای حکومت مرکزی و وابستگان به بیگانهها در تهران بر علیه ترکها بیشتر شود و آنها شانتاژهای خود را بر علیه حکومت ملی بیشتركردند و این مسأله نشان میدهد که آنها چقدر کینه و نفرت از زبان ترکی داشتند که تحمل رسمی شدن آن را نداشتند و با زور توپ و تفنگ میخواستند زبان ترکی را از بین ببرند و زبان فارسی را به زور به مردم آذربایجان تحمیل کنند.
تاسیس دانشگاه
در تاریخ 22 خرداد 1325 اولین دانشگاه در تبریز تأسیس شد که در سه رشته طب، فلاحت و پداگوژی دانشجو پذیرفت. این دانشگاه دارای لابراتوار و کتابخانه بود که بعد از حمله وحشیانه ارتش ایران توسط غارتگران به یغما رفت.
گزارشهای محرمانه شهربانی درباره غارت دانشگاه آذربايجان بعد از حمله ارتش اينگونه مي باشد: "
8 اسفند 1325
در ساعت 30/18 روز ششم ماه جاری قریب به دویست و پنجاه نفر از اعضای حزب وحدت ایران در سالن حزب، گراند هتل سابق جهت استماع سخنرانی هفتگی گرد آمده بودند و زرینه باف شرحی در اطراف مسافرت خود به آذربایجان بیان و اظهار داشت:
وضعیت آذربایجان از حیث تحمیل عمال دولت به مردم و گرفتن رشوه خیلی بد شده و کارمندان دولت در وهله اول که وارد آذربایجان شدند، کلیه اثاثیه دولتی را که در زمان فرقه دمکرات آذربایجان در ادارات بود به غارت برده و مخصوصاً در قسمت لابراتوار دانشگاه طب که اخیرا فرقه دمکرات مقداری اثاثيه از شوروی خریداری کرده بود از بین رفته و معلوم نیست کجاست؟ و شاگردان علناً اظهار میدارند تا قبل از ورود کارمندان دولت کلیه اثاثیه در لابراتوار بود ولی معلوم نیست رؤسای فرهنگ آنها را کجا برده اند".
تاسیس دانشگاه و دیگر موسسات فرهنگی، هنری و علمی این را ثابت میکند که حکومت ملی آذربایجان یک دولت فرهنگی بوده است و تلاش داشته است که در تمام زمینهها ملت آذربایجان را به دنیای مدرن برساند.
1- روزنامه
با روی کار آمدن حکومت ملی انتشار روزنامه و مطبوعات شدت بیشتری گرفت اگرچه انتشار روزنامههای آزاد از شهریور 1320 آغاز شده ولی دوره حکومت ملی بهار مطبوعات آذربایجان بود.
از جمله ویژگی مطبوعات این دوره این بود که اکثر آنها به زبان ترکی منتشر میشدند از جمله این روزنامهها میتوان به روزنامه های زیر اشاره میشود:
• آذربایجان،
• شفق،
• گونش،
• مدنیت،
• یوموروق،
• دمکرات،
• یئنی شرق...
2- دانشیر تبریز (رادیو تبریز)
رادیو تبریز در تاریخ رادیو تبریز در تاریخ 26/1/1325 به طور آزمایشی و در تاریخ 6/2/1325 به طور رسمی در آذربایجان طنین افکند.
دانیشیر تبریز در طول ماههائی که صدای خود را طنین انداز کرده بود بیشترین اطلاعات را به ملت آذربایجان میرساند.
آقاي «محرملي» در خصوص افتتاح راديو تبريز چنين مي نويسد:
"معاون نخست وزیر حکومت ملی آقای «میر قاسم چشم آذر» رئیس رادیو منصوب شد. از 7 آوریل رادیو تبریز به طور منظم به پخش برنامه مبادرت ورزید. این حادثه یک رویداد فراموش نشدنی در تاریخ حرکت آزادیخواهانه مردم آذربایجان تلقی میشود.
مردم غیور آذربایجان که طعم آزادی را چشیده بود هر روز بعد از ساعت 15 گوشهای خود را به رادیو تبریز میسپردند. روزهای اول این رادیو برنامه های خود را از طول موج 310 متری به مدت 5/2 الی 3 ساعت پخش میکرد.
آن روزها به دلیل کمبود رادیو و نبود امکانات مالی هر خانهای رادیو نداشت و برای جبران این نقیصه در جای جای کوچههای تبریز بلندگو نصب شده بود. وقتی که برنامه رادیو شروع میشد اهالی گروه گروه گرد بلندگوها جمع میشدند و رادیو تبریز را استماع میکردند.
آنروزها تبریز دومین شهر بزرگ ایران بعد از تهران بود که مجهز به فرستنده رادیوئی بود و قدرت رادیو تبریز 6 برابر بیشتر از رادیو تهران بود. بر خلاف رادیو تهران، رادیو تبریز بر اساس موج کوتاه نیز تنظیم شده بود.
شروع پخش برنامههای رادیو تبریز به یک حالت فوق العاده تبدیل شد. ملت این حادثه تاریخی را با خوشحالی پذیرا شدند، که در عمر هر فرد آذربایجانی به عنوان یک روز به یادماندنی حک شد".
رادیو تبریز برای اینکه اطلاع رسانی خود را گسترش دهد به دیگر زبانها غیر از زبان ترکی هم اخبار پخش میکرد که آقای محرملی در کتاب صدای تبریز چنین مینویسد:
"رادیو تبریز به جز زبان ترکی به زبانهای فارسی، روسی، فرانسوی و عربی نیز اخبار پخش میکرد".
بعد از حمله ارتش ايران به آذربايجان این رادیو هم خاموش شد و زبان آن تغییر یافت. آقای محرملی در این باره چنین مینویسد:
"این صدای رسای مردم یعنی رادیو تبریز نیز بعد ازحمله به اشغال قوای غارتگر ایران در آمده بود، اکنون این رادیو به زبان دیگر و به روش دیگر سخن میگفت."
رونامه آتش درباره اداره رادیو تبریز بعد از اشغال چنین مینویسد:
"...از دیروز اداره تبلیغات و رادیوی تبریز زیر نظر کمیسیونی به شرکت آقایان منوچهر ایرانی، سرهنگ دوم کوشان و کنعانی اداره میشود".
قشون ملی
يكي از ملزومات حفظ آزادي و حاكميت ملي، تشكيل ارتش ملي توسط حكومت ملي آذربايجان بود كه اين ارتش در تاريخ هیجدهم بهمن 1324 اعلام و تشكيل شد و وزارت قشون خلق مشمولین را به خدمت نظام وظیفه احضار کرد.
شهید پیشهوری در مقاله ای درباره قشون خلق مینویسد: "...آزادی را فقط با نیروی قشون منظم و مسلح میتوان حفظ کرد... لذا فرقه دمکرات و دولت، تمام آذربایجانیان را که قادر به برداشتن اسلحه هستند به صفوف قشون خلق دعوت میکند... زمان اجرای قانون تشکیل قشون ملی که مجلس ملی ما آن را تصویب کرده، هم اکنون فرا رسیده است".
قبل از تشکیل ارتش ملی، توسط حکومت ملی مهمترین وظیفه ایجاد نظم و انضباط بر عهده فدائیان بود که بیشتر نیروی داوطلب و افراد فرقه دمکرات بودند که هر شهری یک رهبر فدائی داشت.
در تاریخ 6 بهمن کار 1324 حكومت ملي با تشكيل قشون ملي کار فدائیان را پایان یافته دانست و به آنها مدال 21 آذر اهدا کرد.
سازمان ارتش ملی آذربایجان بر اساس پایههای قشونهای ترک و امپراطوریهای ترک ایجاد شده بود و درجات ارتش هم ترکی بود در این باره دکتر حسن زاده در «کتاب انقلاب اسلامی» در مرند مینویسد:
"سازمان فدائیان بر اساس نظام دهدهی بود که میراث قشونهای ترکان و مغولان بود، اون باشی، یوزباشی و مین باشی".
اصطلاحات واحدهای ارتش ملی آذربایجان هم بیشتر از ترکیه و ارتشهای ترک اقتباس شده بود و در ارتش ملي آذربايجان اين اصطلاحات يعني تابور (گردان)، ژنرال (افسر ارشد)، کلنل (سرهنگ)، نایب (ستوان)، قرارگاه (ستاد) و باش قرارگاه (رئیس ستاد) بكار برده مي شدند.
ايرج ذوقي درباره ساختار ارتش ملي آذربايجان مي نويسد:
"سازمان این ارتش دارای گردان (تابور) سواره، باربری، ارتباطات، پیاده، هنگ توپخانه و گروهان مخابرات بودند".
مدارس نظامی
حکومت ملی جهت تربيت كادرهاي افسري وآماده سازی قشون ملی، مدارس نظامی را تاسیس کرد که به آن «حرب افسرلیک مکتبی» میگفتند که ریاست آن را سرهنگ پناهیان به عهده داشت.
همچنین حكومت ملي دبیرستان نظامی و آموزشگاه شهربانی را هم برای تربیت امنیه تاسیس کرده بود تا نيروهاي لازم براي حفظ امنيت شهرها در اين مدارس تربيت شوند در «اسناد مطبوعات ايران» در خصوص مدارس نظامي فرقه چنين آمده است:
"آموزشگاه عالی پلیس:
حکومت ملی برای تربیت کادر نظامی و انتظامی خود در اسفند ماه آموزشگاه عالی پلیس و نظامی را در تبریز افتتاح کرد."
ارتش آذربایجان شامل بابکلر (افراد داوطلب) ، قیزلباشلار (سربازان وظیفه)، فدائیلر (نیروهای داوطب دهقانی) بود که فدائیها از اول تاسیس فرقه با فرقه بودند که در هر شهری کمیتهای به نام «کمیته فدائی» هم وجود داشت.
گسترش سینما، موسیقی، تئاتر و هنر
حکومت ملی را با قاطعیت میتوان دولت هنر، ادبیات و موسیقی نامید چرا که هر جا که میرسیدند یک مرکز فرهنگی و هنری افتتاح میکردند تا مردم را به گذشته پربار فرهنگی خود آگاه کنند و فرهنگ و هنر اصیل آذربایجان را به مردم بشناسانند.
تئاتر در زمان حکومت ملی پیشرفت بسیاری کرد. چرا که، تئاتر در تبریز سابقه دیرینهای داشت و هنرمندان زیادی در آذربایجان شمالی و قفقاز در این مورد آموزش دیده و به تبریز آمده بودند. از جمله «حاجیزاده» که در تفلیس در مورد تئاتر و نمایش آموزش دیده بود که بعد از تشکیل حکومت ملی به یکی از هنرمندان برجسته تبدیل شده بود و با کمدیهای طنزآمیز ذهن ملت آذربایجان را باز میکرد.
پیشرفت موسیقی هم در این دوره انکار ناپذیر است، گروه موسیقی ملی برای اولین بار در تبریز شروع به کار کرد، همچنین در تمام شهرها گروههای محلی موسیقی و رقص تشکیل شد.
حکومت ملی ساختن مراکز فرهنگی و هنری را جزء وظایف خود میدانست و قرار بر این بود که در هر شهر یک سینما افتتاح شود که متاسفانه به دلیل حمله ارتش حکومت مرکزی و کشتار ملت آذربایجان این مراکز فرهنگی نیمه تمام ماندند.
مجله خواندیها درباره کارهای فرهنگی فرقه دمکرات در زنجان این گونه مینویسد:
"...دمکراتها به فرهنگ اهمیت فراوانی میدادند. فعالیت آنها درباره باسواد کردن اشخاص بیسواد شایان تمجید است. ایجاد موسسات فرهنگی، باشگاهها، تاسیس انجمنهای تئاتر، موسیقی و تأسیس سینما در زنجان با آنکه نیمه تمام ماند قابل تذکار است، سالن زمستانی این سینما در شرف اتمام بود و اراضی سینما متعلق به شهرداری بوده است و اکنون خدا میداند حکومت فعلی با این بنای نا تمام چه اقدامی خواهد نمود"
آختاریش – سازمان امنیت حکومت ملی آذربایجان
حکومت ملی آذربایجان برای جلوگیری از ترور، آشوب، حفظ امنیت و آسایش ملت آذربایجان سازمان امنیت بومی خود را تأسیس کرده بود، و در هر شهری مسئول آختاریش که در داخل کمیته ولایتی کار میکردند وجود داشت.
بنیانگذار این سازمان سرگرد «رزم آور» از افسران جدا شده از ارتش ايران و سروان «حسین جدی» بود.
نظمیه یا پلیس شهری
یکی دیگر از نهادهائی که توسط حکومت ملی برای ایجاد نظم و امنیت در شهرها ایجاد شد، نظمیه یا پلیس شهری بود.
خدمات و اصلاحات اقتصادی حکومت ملی
بعد از استقرار و تشکیل حکومت ملی، برای اجرای برنامههایی که وعده آنها را داده بود دست به کار شد و برای اجرای این برنامهها علاوه بر اصلاحات فرهنگی دست به اصلاحات اقتصادی و رفاهی هم زد تا هر چه بیشتر رفاه و آسایش ملت آذربایجان را بر آورده سازد.
عمده ترین این اصلاحات، اصلاحات ارضی بود که کشاورزان را از یوغ و بندگی مالکان آزاد میکرد. کشاورزان و روستائیان آذربایجان قبل از حکومت ملی، اگرچه شبانه روز تلاش میکردند ولی چیزی عایدشان نمی شد؛ خود و خانوادهشان دسترنج خويش را به مالک يا نماینده و مباشر او تقدیم میکردند و در صورت اعتراض هم در زندان خان به همراه دیگر حیوانات به آخور بسته میشدند. قبل از برقراری حکومت ملی آذربایجان، بدترین و زشت ترین روابط انسانی را ارباب، خان و مباشرانش با دهقانان داشتند، و اربابان و مباشران به هتک حرمت روستائیان میپرداختند، به ناموس آنها تجاوز میکردند و حتی اردشیر آوانسیان در خاطرات خود میگوید: "...جمشید اسفندیاری خان ملک کندی (ملکان) بر روی دهقانان آتش ریخته و آنها را آتش زده بود"
در این اوضاع و احوال بود که حکومت ملی تصمیم گرفت به این روابط غیر انسانی و قرون وسطائی پایان دهد. روابطی که از سوی حاکمان آرياپرست مرکز و تهران مورد حمایت قرار میگرفت و در برابر این رفتارهای شنیع سکوت اختیار میکرد.
حکومت ملی با عزمی راسخ قدم در راه اصلاحات ارضی گذاشت. با اینکه به دلیل نبود افراد متخصص در این مورد شاید اشتباهاتی هم رخ داده باشد، ولی اصل نیت حکومت ملی که همان پایان دادن به روابط غیر انسانی ارباب با کشاورزان بود جامعه عمل پوشانده شد.
کار حکومت ملی در آن زمان در تاریخ خاورمیانه بی سابقه بود. حکومت ملی آذربایجان حل مساله ارضی و کشاورزی را در مواد 11 و 12 برنامه خود پیش بینی نموده بود:
"ماده 11: به منظور رفع اختلافات موجود بین دهقانان و اربابان لایحه جدید قانونی با مراعات رضایت طرفین تنظیم و از این طریق مساله دهقان و ارباب حل و تسویه شود.
ماده 12: برای جلوگیری از بیکاری روز افزون در دهات و شهرها، زمینهای خالصه به فوریت بین زارعین تقسیم گردد. همچنین، زمینهای متعلق به کسانی که آذربایجان را ترک کرد و در خارج از آذربایجان علیه مختاریت ملی ما دست به تبلیغات زدهاند، ضبط و در اختیار دهقانان قرارداده شود تا بدین وسیله دهقانان بی زمین سر و سامان یابند."
اقدامات حکومت ملی در اصلاحات ارضی موجب شده که دهقانان از برده به انسانهای آزاد بدل شوند.
آئین نامه تقسیم املاک بین دهقانان که از طرف حکومت ملی تنظیم شده بود به شرح ذیل میباشد:
"ماده1- کمیسیون از پنج نفر شامل نمایندگی وزارتخانههای کشاورزی دادگستری، دارائی و کشور از هر وزارتخانه یک نفر و یک نفر نماینده انجمن ولایتی، محلی یا بلوک تشکیل شود، ریاست این کمیسیون را هر یک از اعضاء به نوبت عهده دار خواهند بود.
تبصره- برای تحدید حدود، شعبه نقشهکشی و مساحی اداره ثبت اسناد در اختیار این کمیسیون خواهد بود.
ماده 2- جهت اجرای صحیح قانون و آئین نامه مربوطه، در هر یک از دهات مشمول این قانون، یک کمیسیون فرعی پنج نفری از اشخاص خبره و معتمد آن ده تشکیل شود.
ماده3- کمیسیونهای فرعی موظفند، اطلاعات ذیل را قبلا آماده نموده در اختیار کمیسیون اصلی قرار دهند:
الف- مساحت زمینهای مزروعی و بایر
ب- مشخصات و مساحت باغات
پ-مساحت قلمستانها و بیشهها
ت-تعداد زارعین و خوشنشینها و همچنین صورت اسامی کسانی از ده که به علت فقر و استیصال ده را ترک نموده به شهرهای اطراف رفتهاند و زمینهای مورد استفاده هر یک از زارعین و تعداد جفت{گاو آهن} آنها.
ث-اطلاعات کاملی راجع به آنها
ج-صورت ریز مشخصات تأسیسات عامالمعنفهای که در ده موجود بوده و قابل تقسیم نمیباشد؛ مانند حمام، دکان و کاروانسرای اربابی، عمارت و باغات اربابی، کارخانههای روغن کشی و غیره.
ماده 4- قبل از شروع تقسیم اراضی باید برای ایجاد تأسیسات عامالمنفه در آن ده نظیر بیمارستان، مدرسه و غیره مقدار معینی زمین اختصاص داده شود
ماده 5- دهات خالصهای که شش دانگ آنها متعلق به دولت است باید بین تمام خانوارهای ساکن آن ده به طور مساوی و به نسبت تعداد خانوار تقسیم شود.
تبصره 1- اعیانی متعلق به هر یک از دهقانان (منزل و باغ شخصی) قابل تقسیم نبوده و مخصوص به خود وی میباشد. ولی، تمام منابع آب ده با در نظر گرفتن مقدار زمینهای مزروعی، مورد استفاده مشترک کلیه دهقانان خواهد بود و صاحبان باغات و بیشههای بزرگ چنانچه پیش از مقدار معین در تقسیم اراضی دارای باغ یا بیشه باشند به سهم اضافی، بهره مالکانه قانونی جهت انجام امور عام المنفعه خواهند پرداخت.
ماده 6- دردهات خالصهای که نصف و یا نصف بیشتر آن متعلق به دولت بوده و بقیه در اختیار مالک دیگری میباشد، سهم دولت از آن ده بین تمام دهقانان ساکن آن ده تقسیم خواهد شد.
تبصره 2- قسمت اربابی دهات فوق الذکر نیز، به شرط پرداخت بهره مالکانه بین تمام دهقانان آن ده تقسیم شد و مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت.
ماده 7- در دهاتی که فقط یک یا دو دانگ آن خالصه میباشد، زمین خالصه فقط بین زارعین آن قسمت از ده و دهقانان فقیر و خوشنشین تمام ده (دهقانانی که زمین زارعی ندارند) تقسیم خواهد شد.
ماده 8- خواه در دهات خالصه و خواه در دهات متعلق به دشمنان خلق آذربایجان، سهم زمین هر یک از دهقانان، با در نظر گرفتن تعداد افراد خانوار، پیش از پنج هکتار و کمتر از دو هکتار نخواهد بود، ضمنا به هر یک از رؤسای خانوار، بابت سهم افراد تحت تکلفشان که بیش از پنج سال داشته باشند، یک هکتار به هر نفر اضافه داده خواهد شد.
ماده 9- دهقانان حق فروش، هبه، انتقال و اجاره دادن زمینی را که از طریق تقسیم اراضی به دست میآورند ندارند.
تبصره 3- دهقانان پر عائله و دهقانانی که قدرت کار آنها نقصان یافته و یا از کار افتاده میباشند میتوانند زمین زارعتی خود را به وسیله کارگر مزدور مورد استفاده قرار دهند.
ماده 10- دهقانان باید از زمین و آبی که به دست آوردهاند حد اکثر استفاده را نموده و زمینهای خود را آباد سازند، دهقانانی که بدون عذر موجه زمین خود را کشت نکرده و چنان که لازم است آن را آباد نسازند به تشحیص و صلاحدید کمیسیون ده و تصویب وزارت کشاورزی زمین مزبور از آنها پس گرفته شده در اختیار دهقانان فعال قرار خواهد گرفت.
ماده 11- به منظور اینکه دهقانان فقیر بتوانند برای خود منزل شخصی ساخته و زمینی که از تقسیم اراضی به دست آوردهاند آباد کنند، تدابیر لازم اتخاذ خواهدشد.
تبصره 4- کمیسیونهای ده در پرداخت وصول صحیح وجوه نظارت خواهند داشت.
ماده 12- تقسیم اراضی در دهات هر سال یک بار با درنظر گرفتن افزایش یا کاهش جمعیت مورد تجدید قرار خواهد گرفت.
ماده 13- باید تمام کسانی که در اثر فقر، ظلم و سایر علل از دهات خود – که اینکه مشمول قانون تقسیم ارضی میشود-مهاجرت کرده و در شهرها به کارگری استغال دارند و یابه گروه بیکاران پیوسته اند، اطلاع داده شود که لازم است آنها نیز در تقسیم اراضی دهات خود شرکت نمایند.
ماده 14- دهات متعلق به دشمنان خلق آذربایجان که از طریق مصادره بین دهقانان تقسیم خوهد شد، نیز مشمول این آئین نامه میباشد.
ماده 15- بودجه هزینههای مربوط به مأمورینی که جهت تقسیم دهات خالصه و یا نقسیم دهات متعلق به دشمنان خلق به محلهای مذکور اعزام میشوند، باید به وسیله وزارت کشاورزی، جهت تقدیم به مجلس ملی و هئیت دولت تنظیم شده و از محل بودجه دولت آذربایجان پرداخت گردد.
این آئین نامه در پانزدهمین جلسه هئیت وزیران در تاریخ 22/11/1324 به تصویب رسید.
نخست وزیر- پیشه وری"
تلاش حکومت ملی و تمام رهبران آن در این جهت بوده که دهقانان به سهم واقعی خود از زمین برسند و مزد زحمات خود را دریافت کنند.
تاسیس بانک و چاپ اسکناس
حکومت وابسته به بیگانگان در تهران برای تحت فشار قرار دادن حکومت ملی آذربایجان تصمصم گرفت از حربه اقتصادی بر علیه حکومت ملی استفاده کند و موجودی شعب بانک ملی در آذربایجان را به تهران منتقل کرد و بیش از 150 میلیون ریال مطالبات بازرگانان، شرکتها و اشخاص را در تمام آذربایجان معوق گذاشته، چکهای صادره از طرف آنان نکول نمود و حکومت ملی را در برابر مطالبات مردم قرار داد.
همچنین دولت تهران دستور داد هیچ گونه حواله شعب شمالی ایران در تهران و سایر نقاط کشور پرداخت نشودو فشار زیادی بر بازرگانان آذربایجان جهت خرید و فروش کالا وارد گردد.
و فرقه دمکرات برای مبارزه با تحریمهای اقتصادی تهران بانک آذربایجان را تاسیس و اسکناس چاپ کرد.
واحد پول حکومت ملی قران بود که ترکی بود بر عکس ریال که در مرکز استفاده میشد و ارقام پول ملی آذربایجان این گونه بود 5 قران، یک تومان، 2 تومان، 5 تومان، 10 تومان و 50 تومان بود که توسط حکومت ملی جهت مقابله با تحریمهای بانکی حکومت مرکزی چاپ شده بود.
میرزا عبدا... مجتهدی در مورد چاپ پول توسط حکومت ملی در خاطرات خود چنین مینویسد:
"...اسناد خزانه که حکومت ملی آذربایجان به جریان انداخته است کم کم میان مردم رواج پیدا میکند و جنبه پولی به خود میگیرد. روز اول خیلی مرغوب بود، بعد تنزل نمود با مبلغی که ما بین مردم خرید و فروش میشد، دوباره ترقی نموده است. حکومت به بانک ملی اجازه داد که در مقابل دریافت اسکناس، اسناد خزانه بدهد، در عرض چهار روز دویست و پنجاه هزار تومان اسناد خزانه توسط بانک ملی فروخته شده است. در میان اقدامات حکومت آذربایجان شاید یکی از همه مشکلتر و بیشتر محتاج مهارت بود، بیشتر از سایرین قرین موفقیت شده است. از علل موققیت در این اقدام پر خطر و نازک یکی هم شاید این باشد که از اول کار با شور، اهل فن و با تأمل و نقشه وارد عمل شدند"
ایجاد بایراق
از کارهای مهم فدائیان آذربایجان ایجاد بایراق برای آذربایجان بوده است. اگرچه این بایراق به صورت رسمی برای جلوگیری از تبلیغات دروغین در مراسمات رسمی استفاده نشد ولی عاشقان آذربایجان و فدائیان آذربایجان به صورت غیر رسمی از این بایراق استفاده میکردند و در خانه های خود آن را آویزان کرده بودند. متأسفانه تابحال تصویری از این بایراق به دلیل غارت و آتش افروزی ارتش ایران و حامیان آنها در دست نیست ولی خبرنگار روزنامه اطلاعات توضیح واضحی درباره این بایراق در تاریخ 2/11/1325 ارائه میدهد:
خبرنگار روزنامه از آستارا مینویسد:
"... آنان پرچم مخصوصی درست کرده بودند که کاملا مشابه با پرچم آذربایجان قفقاز بود و حتی «ستاره شش پر» علامت مشخص همسایه ما را در تصاویر منعکس ساخته بودند"
همچنین این بایراق در شهر آستارا دیده شده و در آنجا توسط آزادیخواهان آذربایجان استفاده میشده است.
تکاپوی غرب و حکومت وابسته به بیگانه در تهران برای مقابله با خواستهای قانونی حکومت ملی آذربایجان
بعد از استقرار حکومت ملی در آذربایجان دولت انگلیس، آمریکا و حاميان آنها در تهران تلاش مضاعفی برای مقابله با حکومت ملی آذربایجان به عمل آوردند. سفیران انگلیس و آمریکا در تهران در طول دوره یکساله حکومت ملی تمام شبانهروز به وسیله عوامل خود تلاش ميكردند تا با حکومت ملی آذربایجان مقابله كنند و حکومت تهران از مشاورت آنها بهرههای زیاد سیاسی و نظامی میبرد.
همچنین آمریکا و انگلیس برای از بین بردن حکومت ملی آذربایجان چندین دوره مذاکره با شوروی انجام دادند، از جمله در کنفرانس لندن (11 سپتامبر 1945/ 20 شهریور 1324) کنفرانس مسکو (دسامبر 1945/ آذرماه 1324) که برای از بین بردن حکومت ملی آذربایجان در تلاش بودند که با فشار بر شوروی و عقب راندن شوروی، حکومت ملی را از بین ببرند چرا که از نظر بین المللی در آن زمان تنها دولتی بود که در ظاهر از حکومت ملی حمایت میکرد.
اردوگاه غرب و دست نشاندگان آنها در تهران وجود عناصر نظامی شوروی در آذربایجان را مانع حمله آنها به آذربایجان میدیدند و برای پیش بردن اهداف خویش تخلیه آذربایجان توسط ارتش شوروی را پیش میکشیدند. در حالی که، خود آمریکا حضور نظامی در ایران داشت و ژنرال شوارتسکف در راس ژاندارمری حکومت تهران قرار داشت ولی فشار مضاعفی برای تخلیه آذربایجان از عناصر نظامی شوروی (که بیشترآنها برادران ما از آذربایجان شمالی بودند) در مجامع و کنفرانسهای بین المللی وارد میکرد.
حکومت تهرن هم با اتکا به پیمان اتحاد سه گانه بین ایران، شوروی و انگلیس که در سال 1324 منعقد شده بود در خواست تخلیه آذربایجان را از شوروی پیگیری میکرد که این درخواستها مطابق با اهداف آمریکا و انگلیس بود.
در جریان اجلاس مسکو (اجلاس وزرای خارجه سه کشور بریتانیا، آمریکا و شوروی) دین آچسون قائم مقام وزیر خارجه ایالات متحده به هاریمن سفیر آمریکا در اتحاد شوروی نوشت:
" سفیر ایران به وزارت خارجه تلفن کرده و با نگرانی و ناراحتی اطلاع داد که دولت او نمیخواهد بیش از این مناطق شمالی کشورش زیر تسلط قرار گیرد. آنان سرنوشت آذربایجان را از ایران جدا نمیکنند و اکنون (سرنوشت) ایران فقط به کمک ایالات متحده آمریکا بسته است".
جیمز بیرنس وزیر خارجه آمریکا، مساله ایران را در دستور کار کنفرانس مسکو قرارداد. او در دیدار با استالین میگوید که ایران از شوروی به سازمان ملل شکایت خواهد کرد. این اولین باری بود که این جمله از زبان یک دیپلمات خارجی در دهان مقامات تهران گذاشته شد تا شوروی را بیشتر تحت فشار قرار دهند.
استالین هم تخلیه آذربایجان را موکول به انقضای موعد مقرر در اعلامیه تهران دانست که این مساله موجب نگرانی دولت آمریکا، انگلیس و حکومت وابسته به آنها در تهران شد و برای مقابله با این نظر وزیر خارجه انگلیس ارنست بوین پیشنهاد کمیسیون سه جانبه (شوروی، آمریکا و انگلیس) را داد تا جهت رسیدگی به اختلافات به ایران سفر کنند و پیشنهاد دادند که حکومت ایران، تشکیل حکومتهای منطقهای در ایران را در نظر بگیرد و در بعضی ایالات کشور انجمنهای ایالتی و ولایتی را احیاء کند و برای احیاء و استعمال زبان اقلیتها قانونی تصویب کند. پیشنهادات کمیسیون سه جانبه مورد موافقت دولت ایران قرار نگرفت ولی دولت حکیمی برای نجات خویش از فشارها و فریب ملل ایران دستور داد که بدون فوت وقت انجمنهای ایالتی و ولایتی تشکیل شود.
دروغ پردازی روزنامه های دست راستی در مورد حاکمیت ملی ایران
با روی کار آمدن حکومت ملی آذربایجان روزنامههای طرفدار ارتجاع و دست راستی، آنها که میخواستند آذربایجان مستعمره تهران بماند به یاوه سرائی و دروغ گوئی در مورد نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی میپرداختند. درحالی که سالها بود که مردم نه آزادی و نه حاکمیت ملی داشتند چرا که رضاخان و پسرش روزگار مردم را سياه کرده بودند. این حاکمان منصوب بیگانگان خون ملت را در شیشه کرده بودند، ولی روزنامههای وابسته به بیگانگان و گروههای ضدترک در تهران تشکیل حکومت ملی در آذربایجان را تهدیدي علیه حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران تبلیغ میکردند و با سیاه نمائی، خاک در چشم آزادیخواهان و ملت آذربایجان میپاشیدند. احمد سلیمی فرد در کتاب «نگاهی به تاریخ و جغرافیای شبستر و تسوج و صوفیان» مینویسد:
"...جراید ارتجاعی آن روزگار چنین نوشتهاند که فرقه دمکرات آذربایجان ساخته و پرداخته خارجی، متکی به ارتش سرخ و برای اعمال فشار بر دولت مرکزی برای کسب امتیاز نفت شمال و تهدیدی علیه حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران بود.
اعمال حاکمیت ملی همواره منوط به دو پیش شرط اساسی است که فقدان هر یک از آنان امر حاکمیت ملی را به تعویق میاندازد. این دو پیش شرط عبارتند از: وجود ملت و حکومتی متکی به آراء عمومی و اراده آزاد ملی است.
مردم ایران در زمان سالهای سلطنت رضاخان از اظهار آراء خود محروم بودند، شادمانی مردم پس از سقوط رضاخان به یک انفجار شبیه بود و این فقط به سبب آن بود که مردم به رغم اشغال کشورشان امکان یافته بودند که بخشی از آراء و اراده خود را آزادانه بیان کنند. بایستی از نویسندگان جراید آن روزگار پرسید که آیا سلطنت رضاخان و فرزندش متکی به آراء عمومی و اراده آزاد ملی بود تا سلب قدرت از آنان به نقض حاکمیت ملی تعبیر گردد؟ "
No comments:
Post a Comment