مشکین شهر چگونه آزاد شد
تلاش مبارزان راه آزادی برای پاره کردن یوغ استعمار و بندگی در آذربایجان تحسین بر انگیز است و مبارزات شهر خیاو (مشکین شهر) هم برای پاره کردن زنجیرهای استعمار دست در دست برادران و خواهران خود در شهرهای دیگر دادند به فریاد آزادخواهی رهبران حکومت ملی لبیک گفتند و جذب فرقه دمکرات شدند و بعد از انتشار بیانیه 12 شهریور آنها هم شروع به مبارزه بر علیه حکومت تهران کردند و شهر خیاو را از دست ایادی حکومت تهران آزاد کردند. نحوه آزادی شهر خیاو را در وبلاگ تاریخ اردبیل چنین میخوانیم:
"فدائیان به فرماندهی محمدی وند که قبلا رئیس ژاندارمری شهر «تازه کند انگوت» بوده و پس از یک شب درگیری و خلع سلاح هنگ پادگان مشکین در حیاط اداره پست و تلگراف در خیابان فعلی آیت، جنوب مقبره شیخ حیدر ستاد تشکیل میدهند و در آن روز (به گفته حسین فخری) بزرگان شهر ملاهاشم مشکینی، ابوالفظل اسکندری، حاجی محمد صدر، حاجی مجید ناصری، سردار نیک بخت، حقیقت محسنی، کربلائی علیقلی حسینی، حسین فخری پس از شور و مشورت در ستاد به نزد محمدی وند میروند اطاعت و همکاری خود را با آنان اعلام میدارند و از طرف فرماندهی مورد استقبال قرار میگیرند".
توطئه ژاندارمها
بعد از آنکه پادگان مشکین شهر به دست فدائیان میافتد و بزرگان شهر هم به فدائیان میپیوندند و قرار میشود که ژاندارمری هم اسلحههای خود را تحویل دهند و به سلامت خود را به هرجا که میخواستند برسانند و مساله بدون خونریزی تمام شود؛ ژاندارمها به طرح توطئه میپردازند تا با جنگ ودرگیری، ژاندارمری به دست فدائیان بیافتد.
در وبلاگ تاریخ اردبیل در این خصوص چنین میخوانیم:
"صبح (22/9/1324) قرار بوده با میانجیگری مصطفی فولادی (فرقهچی) ژاندارمها که در ساختمان ژاندارمری در خیابان امام خمینی (فعلی) موضع گرفته بودند اسلحه را تحویل دهند. ولی از اداره ژاندارمری دو نفر فدائی در کهنه بازار هدف قرار میگیرد و یکی از آنها کشته میشود و دیگری زخمی میگردد و ژاندارم قدرت عابدین زاده نیز در حال تیراندازی به سمت فدائیان میآید. در نتیجه تعدادی از ژاندارمها کشته میشوند و بقیه ژاندارمها از جمله یوسف امیری، ابولفضل رجائی و پورکریم و دیگران به طهران میروند".
مخالفان فرقه در مشکین شهر
بعد از استقرار دفتر ولایتی فرقه دمکرات در مشکین شهر منافع شخصی و نامشروع بعضی از خانها و روحانیون درباری منطقه به خطر افتاد و آنها به جای حمایت از حقوق ملت آذربایجان به دشمنی با ملت آذربایجان و نوکری به حکومت دست نشانده تهران پرداختند. از جمله این افراد میتوان به حاتم خان گیلو و امیر اصلان عیسیلو اشاره کرد که حاتم خان در ییلاق «قاشقا مئشه» و امیر اصلان در «آل قایاسی ارشق» یک سال در دوره حکومت ملی آذربایجان بر علیه حکومت منتخب ملت آذربایجان جنگ به راه انداختند و نوکری خود را به دشمنان ملت ثابت کردند و به دشمنان خلق خود بدل گشتند. این افراد بعد از اشغال آذربایجان به دلیل خدمات خود به حکومت دست نشانده تهران به قدرت فوق العاده در منطقه رسیدند.
اصلاحات و خدمات حکومت ملی در مشکین شهر
حکومت ملی، دولت فرهنگ، هنر و دولت خدمت رسان بود و فعالان ملی در تمام شهرهای آزاد شده آذربایجان آستینها را بالا زده بودند و شهرها را آباد میکردند و خدمات شایان و قابل توجهی را در مدت یکساله خود انجام دادند.
در وبلاگ تاریخ اردبیل درباره اصلاحات و خدمات فرقه چنین میخوانیم:
"...کارهای انجام یافته توسط دمکراتها واگذاری زمین به کشاوزان بیزمین، احداث ساختمان جهت تئاتر و هنر که تا سال 1370 ساختمان بهداری بوده و مرکزی برای جوانان و زنان در محله حسینیه بوده است و اداره کنندگان آن محل ها افراد با سواد بودند".
اشغال مشکین شهر و شروع کشتار در شهر
بعد از حمله ارتش ایران به آذربایجان افراد فرصت طلب که قبلا با فرقه همکاری میکردند از فرصت استفاده کرده و به خانههای افراد فرقه حمله میکنند و آنها را بازداشت میکنند. همچنین افراد امیر اصلان عیسیلو و حاتم گیکلو هم به شهر حمله میکنند و امیر اصلان عیسیلو شهر را اشغال میکند و افراد بسیاری را دستگیر میکنند و تعداد بیش از 29 نفر از فعالان ملی و اهالی شهر توسط افراد فرصت طلب شهید میشوند.
حکومت تهران در طول یک سال حکومت ملی آذربایجان افراد نفودی زیادی را در آذربایجان تقویت کرد. از جمله این افراد بخشی از خانها و تیرههای ایل شاهسون بود که امیر اصلان عیسی لو یکی از آنها بود که از مخالفان سرسخت فرقه و نوکر حکومت دست نشانده بیگانگان در تهران بود. روزنامه اطلاعات در تاریخ 13/2/1326 درباره حملات امیر اصلان عیسی لو به فدائیان چنین مینویسد:
"نیمه آذر ماه پس از آنکه از تصمیم دولت اطلاع یافت آماده جنگ شد و با سوارانی که داشت به متجاسرین که اطراف کوه «ارشق» را فرا گرفته و امیر اصلان را محاصره کرده بودند حمله برد. بیشتر متجاسرین متواری، عده ای مقتول و بقیه خلع سلاح شدند.
امیر اصلان عیسی لو با سلاحهائی که در این زد و خورد به دست آورده بود سایر شاهسونها را مسلح کرد و به طرف مشکین شهر حمله برده و شهر را اشغال کرد".
شورای افراد اشغالگر و فرصت طلب
بعد از اشغال مشکین شهر توسط ایادی حکومت تهران، شورائی توسط افرادی مانند حاتم خان، رستم خان برادر امیر اصلان (که ایشان قبلا با فرقه همکاری میکرد) ملا هاشم مشگینی، حقیقت محسنی، مجید ناصری، علی قهرمانی، منافی، ضرغام سزدانی و سرگرد قهرمان خان تشکیل گردیده بود و در مورد اوضاع شهر و دستگیر شدگان تصمیم گیری میکردند.
روحانیون درباری مخالف فرقه در مشکین شهر
بعضی از روحانیون درباری متاسفانه به دلیل منافع مشترک با خانها و حکومت وابسته به بیگانگان در تهران، در آذربایجان و مشکین شهر به مخالفت با افکار آزادی خواهانه فعالان ملی بر خواستند که در مشکین شهر هم چند نفر از روحانیون درباری مخالف فرقه وجود داشته است که روزنامه اطلاعات در تاریخ 10/11/1325 از آنها نام میبرد و مینویسد:
"دو تن از روحانیونی که جا دارد نامشان با احترام یاد شود شیخ قاسم پریخانی و ملا مجید میباشند که این دو تن با جدیت کافی به مبارزه با دمکراتها پرداختند".
زندانیان فرقه در مشکین شهر
بعد از اشغال شهر توسط افراد فرصت طلب و وابسته به حکومت دست نشانده تهران افراد زیادی از فدائیان دستگیر شدند روزنامه اطلاعات در تاریخ 10/11/1325 در مورد این زندانیان مینویسد:
"اکنون در زندان مشکین شهرعدهای از فدائیان زندانی هستند که باید هر چه زودتر محاکمه و به کیفر قانونی خود برسند. در میان آنان آخوندی هفتاد ساله وجود دارد که شهردار دمکراتها بوده است".
وضع عمومی مشکین شهر بعد از اشغال
بعد از اشغال شهر توسط ارتش ایران و افراد فرصت طلب وضع عمومی مشکین شهر به حدی فجیع بوده است که روزنانه طرفدار سلطنت (اطلاعات) در تاریخ 26/1/1326 خبر زیر را درباره وضع نامناسب شهر منتشر کرده است:
"مشکین شهر: اوضاع عمومی رضایت بخش نیست. بهداری این سامان پزشک و دارو ندارد و اگر کسی بیمار شد باید سرنوشت خود را به دست قضا و قدر بسپرد. شهر کارخانه برق ندارد و شبها مشکین شهر در تاریکی غوطه ور است.
سایر امور و احتیاجات همه به همین نحو ناقص است و یا اصلا موجود نیست. شایسته است مقامات مسئول در این باره توجهی مبذول دارند".
No comments:
Post a Comment