Tuesday, February 4, 2014

آذربایجان در اوایل قرن 20

آذربایجان در اوایل قرن 20 از مملکت آذربایجان تا مملکت آزادیستان آذربایجان به دلیل اهمیت تاریخی و استراتژیک، همچنین به علت نزدیکی به اروپا و قفقاز و داشتن افراد با سواد، برای شاهان قاجار اهمیت خاصی داشت و تبریز در دوره شاهان قاجار ولیعهد نشین بود و یکی از ایالتهای مهم امپراطوری قاجار به حساب می‌آمد تقریبا می‌توان گفت ممات و حیات شاهان قاجار به آذربایجان بسته شده بود و آنها هم با آگاهی از این پتانسیل بالقوه همیشه سعی داشتند آذربایجان را در کنار خویش داشته باشند و با ملت آذربایجان در ظاهر هم که شده همراهی داشته باشند بعد از اولتیماتوم حکومت روسیه 1911 آبان 1290 به حکومت تهران مجلس ملی دوم قبل از تمام شدن و اشغال ایران توسط روسیه و انگلیس قیامها و شورش های متعددی در نقاط مختلف روی داد و از جمله در گیلان و جاهای دیگر، در این شیخ محمد خیابانی عضو فرقه دمکرات در تبریز شاخه فرقه دمکرات در تبریز را بر پا کرد و نام آن را فرقه دمکرات آذربایجان گذاشت و روزنامه «تجدد» فارسی و ترکی را با تلاش همکاران خویش منتشر کردند و چهار خواسته اصلی را مطرح کردند "1- اجرای اصلاحات دمکراتیک مانند تقسیم اراضی 2- تعیین حاکم مورد قبول و اعتماد مردم آذربایجان 3- تشکیل فوری مجلس شورای ملی در تهران و تاسیس انجمنهای ایالتی مطرح شده در قانون اساسی که پس از پایان جنگ داخلی ایجاد نشده بودند... ...و بعد از انتشار قرارداد 1919 بین ایران و انگلیس دمکراتهای آذربایجان دولت تهران را به فروش کشور متهم کردند و بار دیگر خواستار تشکیل مجلس ملی و انجمنهای ایالتی و تشکیل جمهوری شدند و با بکار بردن اصطلاح مملکت آزادیستان به جای ایالات آذربایجان گامهای بلندتری به سوی تجزیه طلبی برداشتند" این جمهوری نو پا بوسیله قزاقها و دسیسه های حکومت مرکزی سرکوب شد و شیخ محمد خیابانی در شهریور ماه 1920/1299 در تبریز شهید شد. تلاشهای آزاد مردان آذربایجان در این دوره هم معطوف به ایجاد یک جمهوری بود که حداقل در امور داخلی خویش تصمیم گیرنده اصلی بر سرنوشت خویش باشند، و به دور از توطئه های سیاستمداران و سیاست بازان مرکز نشین که یکی به روسیه و دیگری به انگلیس وابسته بودند، امورات آذربایجان را به نحو احسن اداره کنند، این تلاشها همیشه با مخالفت سیاست بازان مرکز نشین که به نیروهای خارجی وابسته بودند روبرو می‌شد و آذربایجان و انرژی ملی آن با دسایس نیروهای مرتجع مرکز و استبداد گرایان مرکز نشین به هدر می‌رفت. محمد علی کاتوزیان درباره دلایل خودمختاریت خواهی شیخ محمد خیابانی چنین می‌نویسد: شورش نافرجام دمکراتهای آذربایجان به رهبری شیخ محمد خیابانی ناشی از انکار این حق قانونی مردم آذربایجان بود (حق داشتن انجمنهای ایالتی و ولایتی دائمی) . اما بسیاری از مفسران معترض و نیز بی غرض اما غیر مطلع، خیابانی را که با شکست قیام به نحو فجیعی کشته شد به تجزیه طلبی متهم کرده اند، در هر حال، استبداد رضاخان از هر لحاظ متمرکز بود به علاوه شاه که شبه مدرنیست و مستبدی ناسیونالیست، به بدترین معنای کلمه بود، به خصوص اقلیتهای زبانی و خاصه ترکزبانان را که از لحاظ تعداد بیشترین و از لحاظ اجتماعی، اقتصادی پیشرفته ترین اقلیت بودند، تحقیر کرد." علاوه بر این مخبرالسلطنه هدایت قاتل شیخ محمد خیابانی بر کشتن خیابانی در مجلس افتخار می‌کند و او را به خیانت به ایران متهم می‌کند و می‌گوید: "من با کشتن شیخ محمد خیابانی که خیال خیانت را داشت، به ایران بزرگترین خدمت را کردم" شیخ محمد خیابانی اگر چه در تلاش بود که آذربایجان را به موقعیت واقعی خود برگرداند و اداره مسائل داخلی و فرهنگی آذربایجان را بدست افراد منتخب واقعی ملت آذربایجان بسپارد، متاسفانه نیرویهاي طرفدار استبداد و مخالفان قدرت گرفتن آذربایجان نگذاشتند ایشان و فرقه دمکرات آذربایجان به اهداف واقعی خود برسند.

No comments:

Post a Comment