Saturday, January 18, 2014

سراب به استقبال آزادی آذربایجان می‌رود شهر سراب به دلیل نزدیکی به آذربایجان شمالی و داشتن افراد تحصیل کرده که در باکو و قفقاز زندگی و تحصیل کرده بودند و از ظلم و جور خانها و ایادی آنها و شاهان وابسته به بیگانه به تنگ آمده بودند جهت مبارزه برای آزادی آذربایجان دست در دست برادران و خواهران خود در تبریز و سایر شهرهای آذربایجان، دسته دسته به فرقه دمکرات پیوسته وبر علیه خانها و ظلم ژاندارم ها دست به مبارزه زدند و برای پاره کردن زنجیرهای استعمار و استبداد دوشادوش برادران خود به مبارزه برخواستند. آنها بیشترین شهید راه آزادی را هم تقدیم آذربایجان کردند. تشکیل فرقه دمکرات در سراب بعد از اعلام رسمی فرقه دمکرات در تبریز جهت تعیین سرنوشت ملت آذربایجان و رسیدن به آزادی، رهبران فرقه نمایندگانی را جهت تشکیل دفاتر فرقه دمکرات به دیگر شهرهای آذربایجان فرستادند. در تاریخ 27/6/1324 با توجه به تقاضای مالکین و اهالی سراب فرقه دمکرات در سراب تشکیل می‌شود و افراد زیر جهت اعضای کمیته معرفی می‌شود: 1- مهدی هاشمی (سید مهدی هاشمی بعد از اشغال آذربایجان دستگیر و بعد مدتی زندانی تبریز و بندرعباس بعد از بیست سال در سال 1345 آزاد می‌شود عاقبت وی در سال 1379-1380 در تهران درگذشت و در بهشت زهرا دفن گردید 2 - اسماعیل قضائی 3- ابوالحسن واقف 4- عزت علی اصغری 5- فخر الدین مهاجری 6 – اشرف معالی 7- رضا نصرتی". نمایندگان سراب در مجلس ملی آذربایجان نمایندگان سراب در مجلس ملی آذربایجان افراد زیر بودند و سهمیه سراب برای مجلس ملی چهار نفر بود: 1 – غلام یحیی دانشیان 2- یوسف عظیما 3- ابوالحسن واقف 4- محمود غزنوی (از روستای میر کوه سلطان) آزادی سراب شهر سراب بدون برخورد شدید نظامی آزاد شد و فقط عده‌ای از ژاندارمهای هوادار استعمارگران در تهران، که دست پروده آنها بودند در پاسگاه ژاندارمری تسلیم نمی‌شدند که آنها هم با مقاومت فدائی ها تسلیم شدند و سراب در 20/آذر/1324 به دست حکومت ملی افتاد. بعد از آزادی سراب به نوشته رحیم نیکبخت در کتاب فرقه دمکرات در سراب افراد زیر امور شهر را به دست می‌گیرند. "...بعد از تصرف شهر، میر فاضل غفاری از اهالی کاغذکنان فرماندار سراب می‌شود و علی مردان اوغلی ابی به ریاست شهربانی، ممی صادقی به فرماندهی فدائی ها، میر قاسم چشم آذر به دبیر کلی کمیته مرکزی و بلال صومالی زاده به سرپرستی سازمان جوانان فرقه منصوب می‌گردند. برای جلب رضایت مردم، برخی از سران شهر دو ماه بعد عوض می‌شوند و جاوید از اهالی زنجان به فرمانداری سراب منصوب می‌گردد". در آزادی شهر سراب فرماندهان فرقه به نامهای غلامرضا جاویدان و علی مردان اوغلی ابی نقش مهمی داشتند. کمیته زنان فرقه در سراب زنان در زمان فرقه دمکرات آذربایجان برای گرفتن حقوق طبیعی خود دست به کار شدند و در هر شهری کمیته زنان فرقه را تشکیل دادند و در سراب هم این کمیته تشکیل شد مهری همسر حبیب سودی از اعضای فرقه، مسئول تشکیلات زنان بود و زن محبوب خوش کلام از فرماندهان فدائی به نام افروز در سمت معاون مهری فعالیت می‌کرد. سراب در خون و آتش ارتش ایران به هر شهری که پا می‌گذاشت و حتی قبل از ورود، به دلیل حمایتهائی که از ایادی خانها و دست پرورده استعمارگران می‌کرد آتش فتنه را روشن می‌کرد و برای سراب هم چنین شد. قتل و کشتار توسط طرفداران حکومت وابسته به استعمارگران در تهران قبل از ورود ارتش آغاز شده بود و بعد از آمدن ارتش هم به صورت سیستماتیک ادامه یافت. رحیم نیکبخت در کتاب فرقه دمکرات در سراب می‌نویسد: "...با انتشار خبر فرار اعضای اصلی فرقه دمکرات، عده ای به خانه های آنها در شهر و روستاها ریخته و آنچه یافتند بردند، این امر در حافظه تاریخی معمرین سراب به خوبی باقی مانده است. در غارت خانه محبوب ذغالها را نیز بردند و گویا متعرض زن و دختر او نیز شدند. چنین اموری در روستاها نیز روی داد". اراذل و اوباش شهر سراب با توجه به برنامه ارتش جهت قتل و کشتار ملت آذربایجان توسط ایادی حکومت تهران قبل از رسیدن ارتش و تاخیر عمدی در ورود به سراب اراذل و اوباش شهر را به دست گرفتند. در کتاب «فرقه دمکرات در سراب» چنین می‌خوانیم: "... رسیدن ارتش به شهر سراب دو سه روزی طول کشید. در این فاصله انجمن شهر مرکب از آقایان اسدا... شاکی، یحیی نعیمی، ممی زینال زاده، اکبر شیدائی و حیدر شفیعی به اداره شهر پرداختند". جنایت در روستاهای سراب بعد از اشغال آذربایجان توسط ارتش جنایت، قتل و غارت همه جا را فرا گرفت و در روستاها هم ادامه داشت و این امر در سراب نمود بیشتری داشت. آقای علی مصدقی که از فدائیان بوده واهل روستای «ساری قیه» در سراب بوده در خاطرات خود چنین می‌گوید: "...چهار پنج روز از متلاشی شدن فرقه می‌گذشت که صبح روز سر و کله اوباش به روستا پیدا شد آنها به جان مردم بدبخت افتادند و خانه کسانی که با فرقه ارتباط داشتند غارت کردند و افراد فرقه را زیر شکنجه گرفتند و اسب مرا به غنیمت بردند. مهاجمین به روستا از ایل شاهسون و از افراد مجیدخان از مالکین روستای ساری قیه بودند. من مخفی شدم... در روستاهای دیگر هم اعمالی از این قبیل روی داد..." تشکیل دادگاه زمان جنگ ارتش ایران که برای حفظ امنیت آمده بود خود به بزرگترین دشمن ملت و فرزندان ملت تبدیل شده بود و تمامی آزادیخواهان را در هر جا که پیدا می‌کرد در دادگاه زمان جنگ محاکمه می‌کرد و در سراب هم به دلیل وجود آزادیخواهان بیشتر، برای به دار کشیدن فرزندان ملت این دادگاه تشکیل شد. رحیم نیکبخت دراین باره می‌نویسد: "... بعد از استقرار ارتش در سراب، موج دستگیری فدائیان مخفی شده و اعضای فرقه آغاز شد و برای رسیدگی به اتهامات و جرمهای آنان دادگاه زمان جنگ نیز در شهر تشکیل گردید". آتش زدن خانه آزادیخواهان ایادی و هواداران حکومت تهران با حمایت ارتش و خانها، خانه های آزادیخواهان را به آتش می‌کشیدند تا از این طریق رعب و وحشت در میان مردم ایجاد کنند و علاوه بر این، انتقام شدیدی از آزادیخواهان بگیرند. در این مورد خانه محبوب خوش کلام توسط این افراد به آتش کشیده شد و زن و دختر ایشان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. رحیم نیکبخت می‌نویسد: "خانه محبوب خوش کلام در روستای اسفستان بعد از شکست فرقه دمکرات و کشته شدن وی توسط افرادی به آتش کشیده شد". آویزان کردن جنازه در خیابان جنایات ارتش ایران و حامیان آنها در آذربایجان وحشتناکترین جنایاتی بوده که در تاریخ آذربایجان اتفاق افتاده است. آذربایجان در هیچ دوره ای از تاریخ چنین جنایات دهشتناک ندیده است حتی در زمان اشغالگران روسیه هم چنین روزهائی ندیده بود. آنان که دم از اسلام می‌زنند و فرقه را به ضدیت به اسلام محکوم می‌کنند چگونه می‌توانند این جنایات را توجیه کنند، آنان که مردم را به نام دین با ریاکاری و به دروغ برعلیه فرقه تحریک می‌کردند در جنایات این افراد شریک هستند و دست آنان هم خون آلود است در هر لباسی که باشد باید شناخته شوند. محبوب خوش کلام آزادیخواهی بود که برای آزادی سرزمینش مبارزه می‌کرد و در این راه هم شهید شد، اما شهید شدن او به دست هواداران خانها، شاه پرستان و افراد وابسته به حکومت وابسته به استعمارگران در تهران واقعا دهشتناک بوده است. رحیم نیکبخت در مورد نحوه شهید شدن محبوب خوش کلام در کتاب «فرقه دمکرات در سراب» به نقل از معمرین سراب چنین می‌نویسد: "برخی از اعضای رده بالای فرقه دمکرات در شهر سراب به هنگام دستگیری مورد ضرب و شتم مردم و مامورین حکومتی واقع شدند. در این میان فرمانده خوش کلام که در منزلش واقع در روستای اسفستان مخفی و دستگیر شد به درخواست جمع کثیری از مردم که جلوی فرمانداری اجتماع کرده و در صدد رساندن او به سزای جنایاتش بودند در اختیار آنان قرار گرفت. مردم خشمگین وی را چنان به شدت با چوب، چماق و سنگ زدند که بیهوش شد بعد محبوب را روی زمین کشیدند و در این حال نیز کتک زدن او متوقف نشد، سرتاپای محبوب خونین و مالین بود. فردی نیز که پوتین بر پا داشت هر از چند گاه روی شکم او می‌پرید. چون او را از پا می‌کشیدند، لباس هایش جمع شد و بدن لختش سائیده و پوستش کنده شد و خونریزی زیادی کرد فرد دیگری سنگ بزرگی آورده بر سر او کوفت که جمجمه اش شکست و کشته شد. همچنان جنازه او را کشیده در چهار راه اصلی شهر از پایش آویزان کردند. گویا جسد او یکی دو روز به همان صورت باقی ماند..." موسی ابدالی که این جنایت را تعریف کرده در آن زمان کودکی بیش نبوده اضافه می‌کند. من سن زیادی نداشتم با دیدن وضع فجیع جنازه محبوب چنان ترسیدم که سه چهار روز از خانه بیرون نیامدم". دستگیریهای گسترده در سراب دستگیریهای گسترده قبل و بعد از ورود ارتش به سراب در شهر سراب شروع شده بود. اگرچه اسناد دولتی به دستگیری 156 نفر اشاره دارد ولی دستگیریها بیشتر از اینها بوده است. حتی بعضی از خانها در روستاها افراد بیگناهی را دستگیر و شهید کرده اند و حتی حامیان ارتش بر اساس شهادت‌نامه‌های دروغین و غرض ورزانه، افراد بسیاری دستگیر و اعدام کرده بودند. در این میان شهادت نامه دروغین هواداران ارتش در روستای «سنزیق» در مورد هشت نفر از فدائیان که بعدا شش نفر از آنها اعدام شدند قابل تامل است که معلوم می‌شود ارتش برای اعدام آنها هیچ سندی نداشته و فقط به اتکا شهادت نامه دروغین افراد اهالی «سنزیق» آنها را اعدام کرده اند. سندی در کتاب «فرقه دمکرات در سراب» آورده شده که گویای این است، گویای این مساله است که این شهادت نامه غرض ورزانه بوده است، این شهادت نامه چنین است: "مقام محترم افسران دولت ایران. محترما معروض می‌دارد هشت نفر از ده سنزیق از غائله شهریور شب وروز به ضد دولت وطن دست و پا می‌کردند [جدیت می‌کردند]. آن وقت در چمن عسکرآباد [روستای نزدیک در شرق سنزیق که محل تولد و رشد غلام یحیی دانشیان بود] مسلح شدند و به (روستای) مهین رفتند از آنجا به خلع اسلحه ژندارمها و رئیس ژاندامریها و رئیس پادگان اشتراک کرده و [آنها را بعد از دستگیری] از مهین بردند و بر قتل ژاندارمها و رئیس پادگان اشتراک کرد. بعدا در قیام تبریز [تصرف تبریز در 21 آذر 1324] حاضر شدند و در قره داغ به قتل و غارت اشتراک کرده و هم در خمسه [زنجان] به فضاهیات [اعمال شنیع و جنایات] مرتکب شده و ضد دولت و وطن اشتراک کرده این متجاسرین از خدا و رسول حیا نکرده. اسامی هشت نفر درج می‌شود. 1- محمود اسماعیل 2- محمد حسن اسماعیل 3- محمد آقا بشیر 4- علی محمد خانکشی 5- اسمعلی قلندر 6- اژدر رحمان 7- اسماعیل و میکائیل یحیی که فراری هستند. اسامی امضاء کنندگان: میر عباس ساعدی، علی اکبر موسوی [مولوی؟]، آقا مرادی، علی آقا نایبی، علی اصغر قرشی، خلیل میرزائی، بشیر میرزائی، مجتبی احمد زاده، نجف ناطقی، اروج اسلامی، محبوب عظیمی، محمد سید پور، حاجی زاده، کدخدای رسمی ده سنزیق میر بهلول رفیعی مراتب فوق و اظهارات کنندگان را تصدیق می‌نماید محل امضاء و انگشت" رای دادگاه زمان جنگ سراب در مورد افراد مذکور چنین صادر شد: "پرونده اتهامیه شش نفر غیر نظامیان بالا که دادستان دادگاه به جرم سلاح از لحاظ به هم زدن اساس حکومت به استناد ماده 319 قانون دادرسی و کیفر ارتش تقاضای مجازات نامبردگان را نموده است مورد مطالعه هیات دادگاه [قرار گرفت]. پس از بررسی و مداقه اوراق پرونده اتهامیه و مدارک و دلایل موجوده آن و اظهارات مطلعین در محضر دادگاه ادعای دادستان را درباره هر شش نفر متهمین موسوم به اژدر فرزند رحمن شهرت شافعی و محمد فرزند بشیر شهرت بشیری و میر محمود ، میر اسماعیل شهرت محمودی و اسمعلی فرزند قلندر شهرت عمرانی سنزیقی وارد دانسته و به اتفاق آراء نامبردگان را به جرم قیام مسلحانه به منظور به هم زدن اساس حکومت مرکزی بنا بر مواد 317-319 قانون دادرسی و کیفری ارتش به مجازات اعدام محکوم می‌نماید. رئیس دادگاه زمان جنگ سراب سرهنگ احمد نخجوان{امضاء} دادرسان:1- سرهنگ احمد طاهرنیا{امضا}2- سرهنگ حسینقلی بزرگ امید{امضاء} دادستان دادگاه سرهنگ شریف الدین قهرمانی{امضاء} وکیل دادگاه سروان عبدلعلی تفرشی 16/3/1326 " بعد از اشغال آذربایجان به دستور مستقیم محمدرضا پهلوی (شاه) محکومین به اعدام از اعضای فرقه دمکرات حق تجدید نظر نداشتند چرا که در ادامه این سند چنین آمده است: "طبق امریه شماره 849-10/3-25 فرماندهی نیروی سابق مراغه و فرماندهی لشکر 3 آذربایجان به فرمان مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی رای صادره در مورد این قبیل متهمین که در این نوع دادگاهها محکومیت حاصل می‌نمایند بدون تجدید نظر بوده و بایستی فورا به موقع اجرا گذارده شود. رئیس دادگاه زمان جنگ سراب سرهنگ احمد نخجوان{امضاء}، دادستان دادگاه سرهنگ قهرمانی{امضاء} - ابوالحسن واقف که سه سال فرماندار بود بعد از دستگیری بعد از دو سال حبس، آزاد شد. - میررحیم نوعی فرماندار بعدی سراب بعد از دستگیری اعدام شد. اعدام های گسترده در سراب بعد از اشغال سراب توسط ارتش اعدام‌های گسترده به وسیله دادگاه‌های نظامی شروع شد. در این مورد استاندار وقت آذربایجان بعد از اشغال در نامه‌ای محرمانه به وزارت کشور در تاریخ 31/6/1326 چنین می‌نویسد: "عطف به نامه شماره 2961م-14/6/1326 طبق گزارشات شهربانی سراب به استناد نامه‌های فرمانداری نظامی سراب، دادگاه‌های مربوطه 24 نفر زندانی متهم به همکاری با متجاسرین تاکنون با تشریفات قانونی در سراب به دار آویخته شده‌اند. اینک صورت اسامی آنها برای استحضار ارسال و من بعد نیز به محض وضول گزارش به عرض خواهد رسید. رئیس شهربانی آذربایجان، دانشور سرتیپ دانشور. رونوشت با رونوشت مربوطه، عطف به نامه شماره 10589ن-5/6/1326 به وزارت کشور ایفاد می‌گردد. استاندار آذربایجان (امضاء) صورت اسامی 24 نفر متهمین که اعدام شده اند. 1- اژدر فرزند رحمن{شهرت} شافعی 2- محمد بشیر بشیری 3- محمود اسماعیل چنگی 4- علی محمد خانکشی دست آموز 5- میر محمد حسین میر اسماعیل محمودی 6- اسماعیل قلندر عمرانی 7- اسماعیل محمود ابراهیمی 8- محمد کاظم دژلکا 9- حضرقلی مهدی اجلالی 10- محمد عبدا... تاموزی 11- یحیی ممی سرابی 12- محرم ابی ستاری 13- علی خانعلی فدائی 14- کریم حسین بزوی 15- هلال عبدالحسین هلالی 16- میر رحیم میر علی اکبر نوعی 17- روح ا000 حبیب حسنی 18- صمد محمد محمدی افزون 19- اسماعیل جهاندیده 20- عوض حسین پور 21- سید حسن جلالی 22- حسین صافی 23- محمد حسین داراق خلیل داراق 24- علی ستار جدی" روزنامه اطلاعات هم می‌نویسد: "سراب 7 مرداد- چهار نفر از متجاسرین اسمعیل فرزند فرج جهاندیده- عیوض فرزند حسین- حسین پور حسن فرزند علی جلالی- حسین فرزند محمد ضیائی که در دادگاه زمان جنگ محکوم شده بودند امروز ساعت 5 صبح 7 مرداد اعدام شدند" "سراب 22 مرداد- چهار نفر دیگر از متجاسرین به نام محمد حسین فرزند میر اسمعیل محمودی- اسمعیل فرزند قلندر عمرانی- اسمعیل فرزند محمود ابراهیمی بافتانی- محمد فرزند کاظم دژنکاه بی جندی که در دادگاه زمان جنگ محکوم شده بودند امروز 22 مرداد ساعت 5 صبح به دار آویخته شدند". "سراب 26 مرداد- ده تن از بزهکاران به نام میر رحیم نوعی- کریم یزدی سرابی- علی بافتانی- محمود ابرغانی صمد شیخ- سر چینی- بخش سرچینی- جعفرقلی رازلیقی- محرم سهرابی- بلال هلالی اناقزی و روح ا... سرخه ریزی که در دادگاه زمان جنگ محکوم شده بودند روز 23 مرداد با تشریفات قانونی درسراب به دار مجازات آویخته شدند" "سراب2 شهریور- محمد حسن اوغانی سردسته متجاسرین امروز (2 شهریور) ساعت 5 صبح حکم مزبور به موقع به اجرا گذاشته شد" اعدام برای ایجاد وحشت و انتقام ارتش ایران در سراب اعدام را وسیله‌ای برای انتقام از ملت آذربایجان قرار داده بود و همچنین برای ایجاد وحشت بیشتر، از اعدام متهمین به عنوان وسیله‌ای برای بر هم زدن امنیت روانی مردم استفاده می‌کردند. برای این کار روزی چهار نفر از آزادیخواهان را برای ایجاد وحشت در چهار سوی یک چهار راه اعدام میکردند. رحیم نیکبخت به نقل از معمرین سراب در این مورد چنین می‌نویسد: "به گفته معمرین سراب، هر صبح زود، چهار نفر از محکومین به اعدام را در چهار سوی، چهار راه اصلی شهر به دار می‌آوریختند". رامتین در مراغه اعدام شد محمد علی رامتین سرگرد فرقه دمکرات اهل روستای ابرغان سراب متولد 1286 بعد از دستگیری در دادگاه زمان جنگ مراغه در تاریخ 16/10/1325 اعدام شد. تبعید یان سراب در آذربایجان شمالی بسیاری از اعضای فرقه دمکرات بعد از اشغال آذربایجان به آذربایجان شمالی رفتند و در آنجا ساکن شدند. این افراد و بیشترشان در شهر آغدام ساکن شده بودند که متاسفانه بعد از فروپاشی شوروی باز خانه هایشان توسط جنایتکاران ارمنی مورد تجاوز قرار گرفت و اشغال شد و دوباره مورد ظلم و تبعید قرار گرفتند و طعم تلخ خانه بدوشی را دوباره چشیدند. رحیم نیک بخت می‌نویسد: "... در جنگ قره باغ محل سکونت جمع زیادی از مهاجرین ایرانی (از جمله شهر آقدام و روستاهای تابعه که از مراکز اصلی اماکن پناهنده‌های سرابی بود) توسط ارتش ارمنستان به اشغال در آمد و آن گونه که خبر آن رسیده خانه هایشان را با بلدوزر تخریب و از بین برده اند".

No comments:

Post a Comment