Saturday, January 18, 2014

خوی به استقبال آزادی می‌رود بعد از اعلامیه 12 شهریور 1324 و تبلیغات فعالان ملی آذربایجان اکثر ملت آذربایجان با مطالبات مطرح شده در بیانیه 12 شهریور استقبال شایانی کردند و شهر به شهر روستا به روستا به فرقه دمکرات پیوستند و شهر خوی هم از این امر مستثنی نبود و اهالی شهر خوی که روشنفکران زیادی داشته و مبارزان ملی بسیاری از دوره مشروطه در این شهر حضور داشتند به خواستهای ملی لبیک گفتند و فوج-فوج به فرقه دمکرات پیوستند و عضو فرقه دمکرات شدند و کمیته ولایتی فرقه در خوی را تشکیل دادند. در مورد تشکیل کمیته ولایتی در خوی در کتاب «پیدایش فرقه دمکرات آذربایجان» چنین می‌خوانیم: "هشتم مهرماه 1324 فرقه دمکرات خوی تشکیل شده و ظاهرا حمید هاشمی کفیل، یدا... فتحی، حسین یزدانی، علی اکبر سعیدی، بیات ماکو، عباس جمشیدی، عباسعلی صباغی به عضویت انتخاب و یکی از مغازه های جعفر قلیخان را برای تشکیل فرقه در نظر گرفته و تابلو زدند". همچنین در ادامه درباره فعالیت اولیه فرقه و فعالان آن در شهر خوی در این کتاب چنین می‌خوانیم: "... دفتر فرقه دمکرات در چهار راه مرکزی شهر جنب بازار دلالان (دلال بازاری) قرار داشت از جمله بزرگان این فرقه در شهر خوی که برای مردم نطق و سخنرانی می‌کردند، «میرزا نورا... خان» یکانی و اسماعیل قفقازلو (خیاط) بودند". نسل کشی توسط ایادی خانها و شاهپرستان در خوی بعد از اشغال آذربایجان توسط ارتش ایران کشتار در خوی شروع شد حیدر قنبرلو اهل شهر خوی در مصاحبه با نویسنده کتاب «انقلاب اسلامی در خوی» حمله شاهپرستان به دفتر فرقه را چنین بیان می‌کند: "...شخصی به نام یزدانی از بزرگان کمیته اصلی فرقه در شهر بود، او بالای خانه منزل خود رفته بود و از آنجا با مردم و طرفداران رژیم در گیر شد. آنها به سمت همدیگر شلیک می‌کردند. یزدانی تا آخرین نفس ایستادگی کرد تا اینکه گلوله هایش تمام شد و با شلیک مردم از پای در آمد. مردم خانه او ریخته و جنازه او را کشان کشان می‌بردند در حالی که به پاهایش طناب بسته بودند و حتی جنازه‌اش را کتک و لگد می‌زدند. از دیگر مقاومت کنندگان اسماعیل قفقازلو که شغل اش خیاطی و رئیس اداره کارگران بود او هم در حال مقاومت دستگیر شد و آن قدر او را کتک زدند که جان سپرد. فرد دیگری نیز به نام دباغ که از بزرگان فرقه در شهر بود مقاومت می‌نمود اما وقتی مردم به خانه وی هجوم بردند قصد داشت از درپشتی منزلش فرار کند که مردم به زور وارد خانه وی شده و قبل از فرار دستگیرش کردند. او در حالی که یک جلد قرآن بر سرش گذاشته بود، مردم را به قرآن سوگند می‌داد که مرا نکشید و بگذارید وقتی قشون آمد آنها مرا محاکمه کنند. آن جماعت نیز پذیرفته و وی را کشان کشان به طرف چهار راه مرکزی می‌آوردند که در خیایان تبریز یک نفر ناشناس با قمه به او حمله کرد و وی را مضروب ساخت. جماعت نیز به دنبال او دباغ را زیر مشت و لگد گرفته و کشتند. افراد زیادی در آن روز مقاومت کردند، اما، چون مقاومتها به صورت انفرادی بود ثمری نبخشید و در نهایت مقاومت کنندگان شکست خورده و کشته شدند و قسمتی از جنازه‌های کشته شدگان را به خیابان شاهپور بردند و در آنجا کمی بالاتر از مقبره، چشمه‌ای بود که چهل پله داشت روی هم انباشتند مقدار زیادی از جنازه ها را هم به منطقه تازه کند بردند". قربانی کردن انسان در جلو ماشین ارتش هجوم ارتش ایران به آذربایجان موجب جنایات وحشتناک در آذربایجان شد بیرحمی افسران ارتش به ایادی و هواداران حکومت تهران در آذربایجان هم سرایت کرده بود و آنها هم با تاسی از ارتش بی رحم و افسران عقده‌ای جنایات زیادی که در تاریخ آذربایجان مثل و مانندی نبوده انجام دادند. از جمله قربانی کردن سه فدائی در جلو کامیون ارتش که در تاریخ آذربایجان سابقه نداشته است و شاید اولین باری بود که در آذربایجان همچنین جنایتی از ایادی و هواداران حکومت تهران سر زد. در این مورد احمد ساعی از اساتید دانشگاه تهران در خاطرات خود در این باره در مصاحبه با ماهنامه «خوی نگار» چنین بیان می‌کند: "... چند روز بعد، مدیر مدرسه بعد از نطق آتشینی اعلام کرد که برای پیشواز ارتش آماده باشید. هنوز ارتش وارد خوی نشده بود که دفتر فرقه دمکرات در طبقه دوم ساختمانی در میدان مرکزی، به دست مردم افتاد بلند گوی احمدی را هنگام سخنرانی گرفتند و از طبقه دوم پایین انداختند. کشته شدن یزدانی را دیده‌ام و همه را با جزییات کامل خاطر دارم. یادم می‌آید روز پیشواز از ارتش هنگام عبور از جلوی منزل آقای فتحی با دیدن جنازه‌ها میخکوب شدم. شمردم، 19 نفر بودند. در محل معروف به «طییاره مئیدانی» ایستادیم و انتظار طول کشید خسته و نگران مادرم بودم، آیا می‌توانم تنها به خانه برگردم؟ بالاخره کامیونهای ارتش دیده شد اولین ماشین که ایستاد، افسری پیاده شد تا آن لحظه متوجه نبودم که 3 نفر با دستهای بسته بین جمعیت هستند هر 3 نفر را دست و پا بسته زمین خواباندند و سر بریدند. خونشان روی لباس هایم پاشید. به شدت بر خودم لرزیدم و هنوز هم آن لرزش را در وجودم احساس می‌کنم. شب وقتی ماجرا را برای پدرم تعریف کردم، گفت یکی از آنها الهوردی دباغ بود" با مقایسه این خاطره با نوشته‌های آقای دادرسی درباره نحوه کشته شدن آقای دباغ به این نتیجه می‌رسیم که ایشان را در جلو ماشین ارتش قربانی کرده اند. حمله با قمه به ایشان که آقای نقی دادرسی در کتاب «انقلاب اسلامی در خوی» اشاره میکند صحیح نمی باشد. کتاب سوزی در خوی ارتش ایران هر جا پا می‌گذاشت قتل و غارت و آتش همه جا را فرا می‌گرفت آنها علاوه بر کشتن انسانهای بی گناه کتابهای ترکی را هم آتش می‌زدند کتاب سوزی در خوی هم توسط حامیان ارتش وحکومت دست نشانده تهران بعد اشغال آذربایجان صورت گرفته است دکتر احمد ساعی در خاطرات خود درباره کتاب سوزی درخوی در مصاحبه با مجله «خوی نگار» چنین می‌گوید: "... تحصیلات ابتدائی را در مدرسه ای 3 کلاسه در کوچه شهربانی که اسمش یادم نیست شروع کردم، کلاس اول دبستان ما با جریان فرقه دمکرات مصادف شد. کتابهای‌مان به زبان ترکی بود و معلم، دیکته را هم به زبان ترکی می‌گفت. فکر می‌کنم آذرماه 1325 بود که یک روز آقای مهدی‌زاده مدیر مدرسه، به ما اعلام کرد همه کتابهایمان را به مدرسه بیاوریم. تل بزرگی از کتاب‌ها جمع شد و همه را آتش زدند. در دنیای بچگی، هم از آتش بازی خوشحال بودیم و هم فکر می‌کردیم که دیگر مشق نخواهیم نوشت!" اعدام های گسترده در خوی "عبدالحسین اؤلر، آزادلیق اؤلمز" عبدالحسین احمدی، در ماکو متولد شد، پدر و عموی او به عنوان مدافعین مشروطه، اعدام شده بودند. عبدالحسین زندانی رضاخان، عضو مرکزی فرقه دمکرات و عضو مجلس ملی آذربایجان و مسئول فرقه دمکرات شهرستان خوی بود و نماینده خوی در مجلس ملی آذربایجان بود. پدر ایشان هم شیخ احمد هم قبل از اعدام گفته بود: "شیخ احمد اؤلر، آزادلیق اؤلمز". ایشان هم قبل از اعدام گفته بود "عبدالحسین اؤ‌لر، آزادلیق اؤلمز" شاهپرستان اورا کشته و مثله کردند. اسماعیل اقبال متولد 1292 خوی دریافت کننده مدال 21 آذر بود. ایشان به صورت غم انگیزی در شهر خوی کشته شد. او را مثله کرده و به ارابه گذاشته و در کوچه های شهر بدن مثله شده او را گرداندند". بعد از اشغال آذربایجان حکومت تهران برای هر شهری یک فرماندار نظامی منصوب میکرد که برای شهر خوی هم سرهنگ 2 سوار اسعد شاه خلیلی به فرماندار نظامی خوی منصوب شدند. قتل عام علاوه بر شهر خوی در روستاها و شهر ماکو و دیگر شهرها هم ادامه داشت روزنامه اطلاعات درباره رئیس شهربانی ماکو در زمان حکومت ملی آذربایجان چنین عقده گشائی می‌کند و می‌نویسد: "نوروز علی داداش زاده که در دوره حکومت ننگین ماجراجویان رئیس شهربانی ماکو بود، در موقع ورود ارتش شاهنشاهی از ماکو فرار کرده بود در چند کیلومتری ماکو مقتول و امروز جنازه او را به ماکو آوردند". اعزام دستگیر شدگان از سلماس به تبریز بعد از اشغال خوی، شهرهای اطراف هم به اشغال ارتش درآمد. از جمله این شهر ها سلماس بوده است که در مورد اشغال سلماس روزنامه اطلاعات می‌نویسد: "چهارشنبه 27 آذر نیروهای نظامی وارد شاهپور شد. فرمانده نیرو به عهده ستوان اشرف الدینی است..." در ادامه این روزنامه درباره اعزام دستگیرشدگان از سلماس به تبریز می‌نویسد: "4 دیماه: سرهنگ دوم مظاهری فرمانده ستون خوی وارد شاهپور شده، همچنین متهمین و خیانتکاران فرقه به تبریز حرکت داده شدند" علاوه بر این این روزنامه درباره تکمیل پرونده دمکراتهای زندانی در سلماس می‌نویسد: 16 دیماه نسبت به سلاح محال قره باغ اقدام رسیدگی شده است پرونده های دمکراتهای زندانی تکمیل می‌شود". مستشاران نظامی آمریکا در خوی و آذربایجان اشغال آذربایجان موجب شد که هزاران مستشار نظامی آمریکا به آذربایجان اعزام شوند و این نشان از خدمات شایان حکومت تهران به آمریکا می‌باشد. علاوه بر آذربایجان هزاران مستشار نظامی آمریکا به شهرهای دیگر ایران هم اعزام شدند تا منافع آمریکا را بر آورده کنند. در زیر روزنامه اطلاعات از حضور مستشار نظامی در خوی خبر می‌دهد: "خوی 27 فروردین: مستر پیرسن مهندس راه آهن و مستر رواد مستشار وزرات دارائی به معیت آقای حسین موتمن معاون مستشاری جهت مطالعه لازم روز 26 ماه جاری به خوی وارد و آقای سرهنگ اسعد شاه خلیلی فرماندار نظامی را ملاقات و پس از اطلاعات لازم به طرف رضائیه رهسپار گردیدند". دستگیری مبارزان خوئی دستگیری فعالان شهر خوی در دیگر شهرها هم ادامه داشت و فعالان ملی در همه شهرهای آذربایجان و خارج از آذربایجان توسط مخبرین و خبرچینهای حکومت تهران و ارتش شناسائی و دستگیر می‌شدند. در زیر خبری در مورد دستگیر یک فعال خوئی در مرند را از روزنامه اطلاعات می‌خوانیم: "مرند- حیدر نام فرزند صالح از اهالی متولد قریه «سیه رود خوی» که قبل از سال 1324 با متجاسرین صمیمانه همکاری داشته و مدتها فراری بوده است اخیرا به وسیله مامورین ژاندارمری گروهان مرند دستگیر گردیده و پرونده عمل آن تشکیل و تحویل داده شده است" دسنگیریها در ماکو ارتش ایران بعد از اشغال هر شهر رهبران و افراد وابسته به حکومت ملی آذربایجان را دستگیر و زندانی می‌نمود. ارتش بعد از اشغال ماکو هم افراد زیادی را دستگیر کرد. از جمله افراد زیر که توسط روزنامه اطلاعات تحت عنوان خبر «دستگیر 15 نفر در ماکو» در تاریخ 26 شهریور 1326 ذکر کرده است: "ماکو 9 شهریور: اخیرا 15 تن از متجاسرین که همکاری آنها با فرقه دمکرات آذربایجان ثابت شده بود بوسیله فرمانداری نظامی وشهربانی تعقیب شده که به شرح زیر است: 1-جمال تیموری صدر فرقه دمکرات ماکو 2- مرادعلی تیموری نماینده ماکو در مجلس آذربایجان 3-بالغ تیموری صدر تفتیش فرقه ماکو 4- طیب فیوضی عضو فعال کمیته ماکو 5- جعفر بنیادی عضو اطلاعات فرقه 6- میر عباس محمدی صدر فرقه دمکرات 7- عباس داداش زاده عضو فعال فرقه 8- علی آهنگران عضو فعال فرقه 9- استاد حسین حلبی ساز 10- مهاجر فرمان سهرابی 11- صادق بنیادی 12- میر حسن شجاعی رئیس تفتیش فرقه در بورناک 13 – میر احمد شجاعی 14- علی مقصودی صدر فرقه پل دشت 15- حسین مقصودی عضو فرقه پل دشت دستگیر و زندانی و مورد تعقیب قرار گرفته اند".

No comments:

Post a Comment