Saturday, January 18, 2014

مقدمه

مقدمه فرقه دمکرات آذربایجان به رهبری «میرجعفر پیشه‌وری» در تاریخ 21 آذر 1324 به رویای چندین دهه ملت آذربایجان برای تشکیل حکومت ملی در آذربایجان جامه عمل پوشاند و این حکومت بعد از تشکیل، اصلاحات اساسی را در جامعه آذربایجان به منصه اجرا گذاشت و جایگاه زبان ترکی را به زبان رسمی و دولتی آذربایجان ارتفاء داد و اصلاحات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری در آذربایجان در این دوره به اجرا گذاشته شد، که این اصلاحات پاسخگوی بسیاری از نیازهای ملت آذربایجان در آن دوره بود. متأسفانه این اصلاحات به مذاق حکومت مرکزی و حامیان آنها در آذربایجان خوش نیامد و شروع به ایجاد مانع و بحران بر سر راه این حکومت کردند. آنها از هر طریق می‌خواستند این حکومت نوپا را تضعیف و از بین ببرند. اگر چه حکومت ملی آذربایجان بعد از یک سال، پیمانی با حکومت مرکزی منعقد کرده بود و هر دو طرف خواستار اجرای این پیمان شده بودند، ولی حکومت مرکزی با استفاده از فرصت پیش آمده در آذرماه 1325 و در روز جشن ملی آذربایجان با کمک و پشتیبانی قدرت‌های جهانی از جمله آمریکا و انگلیس به آذربایجان حمله کرد و دست به یک نسل کشی عامدانه در آذربایجان زد. آنها هزاران نفر را به دار آویختند و هزاران غیر نظامی را به جنوب ایران تبعید کردند و حکومت مرکزی دست به نسل کشی فرهنگی در آذربایجان زد و هزاران کتاب ترکی را در میادین شهرها و مدارس به شعله های آتش سپردند. حکومت مرکزی همچنانی که ستارخان را در سالروز مشروطیت به شهادت رساند، حکومت ملی آذربایجان را نیز در سالروز برقراری آن برانداخت و دست به نسل‌کشی وحشیانه‌ای زد تا شادی جشن را با تلخی و ماتم نسل‌کشی مصادف سازد و این روز را همچون سالروز مشروطیت از یادها و خاطره‌ها پاک سازد. داستان غم انگیز نسل کشی ملت آذربایجان در 21 آذر 1325 توسط تاریخ نویسان راسیست‌ و باستانگراهای آریاپرست چنان تحریف و قلب واقعیت شده است که این موضوع همچنان در گرد و غبار تاریخ گم شده است. حتی در تاریخ معاصر ایران دوره دبیرستان دهه هفتاد شمسی هم تنها یک جمله ناقص در مورد حکومت ملی و این حادثه عظیم قید شده بود که آنهم " غائله آذربایجان توسط میر جعفر پیشه‌وری ..." بود و از شهادت دهها هزار آذربایجانی، و از زندانی و تبعید دهها هزار ترک آذربایجان به مناطق بد آب و هوای جنوب ایران سخنی به میان نیامده بود. نسل کشی ملت آذربایجان قبل از انقالب 1357 ایران، توسط حکومت پهلوی که عامل «جنایت بر علیه بشریت» و «جنایت جنگی» و «نسل کشی» در آذربایجان بودند با جشن و پایکوبی عمومی و سراسری، جهت در هم کوبیدن روحیه آزادیخواهان آذربایجان، هر سال با شکوه بیشتر انجام می‌گرفت، این جشن چنان با شکوه برگزار می‌شد تا خانواده شهدا و مبارزان هم باور کنند که حکومت ملی آذربایجان مقصر این حوادث بوده است و ارتش فاتح واقعا آذربایحان را از دشمنان نجات داده است! بعد از انقلاب 1357 سکوت درباره این حادثه عظیم، به استراتژی کارگزاران هنری و فرهنگی دولت جمهوری اسلامی تبدیل شد. اما، این سکوت بعد از استقلال جهموری آذربایجان شکسته شد و با تاثیر حوادث آن سوی آراز (ارس) بر این سوی، این سکوت توسط تاریخ‌نویسان مزد بگیر و باستانگرا شکسته شد و آنها شروع به دوباره نویسی حوادث آذر 1325 از زاویه دید خود کردند و باز ملت آذربایجان و رهبران حکومت ملی را تخطئه کرده و آنها را وابسته به بیگانگان و آلت دست قدرت‌های بیگانه قلمداد کردند. آنها چنان این تاریخ نویسی تحریف شده را ادامه دادند که حتی تا حد توهین به شعور ملت آذربایجان پیش رفتند و جریان را طوری جلوه دادند که ملت آذربایجان در آن زمان هیچ اراده‌ای از خود نداشته و نمی‌توانسته تصمیمی برای خود بگیرد. علاوه بر این آنها، بهترین فرزندان ملت را متهم به مزدوری و جاسوسی به بیگانه کردند و در این اوضاع بود که فعالان ملی جوان، شروع به تحقیق و پرس و جو درباره حواث 1325-1324 کردند و با جستجو درباره این حوادث به زوایای پنهان این فجایع پی بردند و فهمیدند که در 21 آذر 1325 چگونه فرزندان ملتی تنها به خاطر احقاق حق تعیین سرنوشت خویش مورد نسل کشی قرار گرفته‌اند. فعالان ملی بعد از دهه 70 شمسی گام در راه خودآگاهی ملی نوین گذاشتند و به زوایای تاریک تاریخ معاصر آذربایجان نوری تازه تاباندند و از این طریق بود که بسیاری از دروغ‌های تاریخ‌نویسان آریاپرست و باستانگرای راسیست برملا شد. نسل کشی فیزیکی و فرهنگی ملت آذربایجان در 21 آذر 1325 چنان فجیع و رقت انگیز بوده که حتی حامیان دیروز عوامل نسل کشی (ویلیام داگلاس قاضی آمریکائی) بعد از سفر به آذربایجان به این امر اعتراف می‌کند که آذربایجان انگار توسط یک ارتش خارجی اشغال شده است. برای شناسائی این حوادث به عنوان نسل کشی، اشاره به یک مورد از حوادث 21 آذر 1325 کافی است تا با قاطعیت تمام اعلام کرد که کشتار ملت آذربایجان یک نسل کشی تمام عیار در قرن 20 بوده است. این حادثه همانا قتل عام 17 نفر از روستائیان غیر نظامی «ثُمَرین» می‌باشد که این افراد با آگاهی ارتش و توسط عوامل ارتش ایران سر بریده شدند و جنازه‌های آنها در بیابان رها شد. ما در این اثر تلاش خواهیم کرد با مرور و مطالعه حوادث و جنایات صورت گرفته نشان دهیم که در جلو چشم جهانیان، یک نسل کشی آشکار با حمایت بعضی از کشورهای مدعی آزادی از جمله آمريكا و انگليس در سال 1325 در آذربایجان جنوبی اتفاق افتاده است که هنوز زوایای پنهان آن آشکار نشده است و جهانیان آزادی خواه از آن بی خبر نگه داشته شده اند. این اثر نه یک تحقیق میدانی بلکه یک کار کتابخانه‌ای محدود می‌باشد و نقایص زیادی دارد که باید بعد از انتشار از طریق یک تحقیق میدانی گسترده تکمیل شود و شهر به شهر و روستا به روستا باید جنایات ارتش و همدستان آنها در آذربایجان روشن گردد. همچنین با توجه به اینکه بیشتر اسناد این جنایات در آرشیوهای دولتی نگه‌داری می‌شود و به روی محققین باز نشده است، ملت آذربایجان باید تلاش کند هر سندی که از این واقعه دارد و می‌تواند برای روشن شدن زوایای تاریک این نسل کشی کمکی کند در اختیار محققین قرار دهند. حسین علیزاده (باریش مرندلی) اول آذر 1392  

No comments:

Post a Comment